جدول جو
جدول جو

معنی فرهوذ - جستجوی لغت در جدول جو

فرهوذ(فُ)
مرد گرداندام سطبر، مرد نازک پرگوشت. (منتهی الارب). رجوع به فرهود شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرهوش
تصویر فرهوش
(پسرانه)
دارای هوش و ذکاوت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرهور
تصویر فرهور
(دخترانه)
دارای شکوه و جلالی چون ورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرهود
تصویر فرهود
(پسرانه)
صداقت و راستی در دین، پرهود، فلزی که رنگ آن به علت حرارت دگرگون شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
(فَ)
اداره. (ناظم الاطباء). در مآخذ دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(فَ هَُ)
فرهود. کودک پرگوشت خوب صورت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرهود
تصویر فرهود
فروند زیبا، بچه بز کوهی، بره
فرهنگ لغت هوشیار