معنی فرنیه - جستجوی لغت در جدول جو

فرنیه

لغت نامه دهخدا

فرنیه

تصویری از فرنیه — تصویر فرنیه

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرنیا — تصویر فرنیا

(دخترانه)

نامی برای پسران، اصیل، دارنده اصل و نسب

فرهنگ نامهای ایرانی

بخشی از پردۀ صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و کاملاً شفاف است و نور را به سهولت از خود عبور می دهد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

حدس و گمان، نظریه ای دربارۀ یک موضوع علمی متکی بر شواهد و استدلال

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فرعیه — تصویر فرعیه

مونث فرعی ستاکی مونث فرعی مقابل اصلیه: شعب فرعیه، جمع فرعیات

فرهنگ لغت هوشیار

فرانسوی ریزه سنج اسبابی که برای اندازه گیری اجسام بادقت 10، 1 میلیمتر بکار رود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از قرنیه — تصویر قرنیه

قسمتی از پرده صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و شفاف است

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فردیه — تصویر فردیه

فردیت در فارسی تک گونگی، تک گرایی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

واجب، گمان و حدس و قیاس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرنجه — تصویر فرنجه

فرنگیان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرنسه — تصویر فرنسه

آراییدن آراسته کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرنسیه — تصویر فرنسیه

زبان فرانسوی، زن فرانسوی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فانیه — تصویر فانیه

مونث فانی بنگرید به فانی و گیتی این جهان مونث فانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترنیه — تصویر ترنیه

پارسی تازی گشته ترانه ترانه خواندن، شاداندن، پیچ دادن آوا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

((فَ یِّ))

حدس، گمان، حدس و گمان درباره یک موضوع علمی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از قرنیه — تصویر قرنیه

((قَ یِّ))

لایه شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبور می دهد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

انگاره

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از فرینه — تصویر فرینه

حد اعلی، ممتاز

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

Assumption, Hypothesis, Supposition

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

supposition, hypothèse

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

aanname, hypothese, veronderstelling

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

假设

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

הנחה , השערה , הַנָּחָה

دیکشنری فارسی به عبری

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

가정 , 가설

دیکشنری فارسی به کره ای

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

asumsi, hipotesis, dugaan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

धारणा , परिकल्पना , अनुमान

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

Annahme, Hypothese

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

supposizione, ipotesi

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

suposición, hipótesis

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

припущення , гіпотеза

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

założenie, hipoteza, przypuszczenie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

предположение , гипотеза

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

suposição, hipótese

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از فرضیه — تصویر فرضیه

仮定 , 仮説

دیکشنری فارسی به ژاپنی