محمد بن علی بن مخلدبن یزید الفرقدی الدارکی، مکنی به ابوجعفر. از مردم اصفهان است. از اسماعیل بن عمرو البحلی روایت کند. محمد بن احمد بن ابراهیم را از وی روایت است. به سال 307 ه. ق. درگذشت. (اللباب فی تهذیب الانساب) محمد بن جعفر بن الهیثم بن یحیی. از مردم اصفهان و به جد خویش فرقد منسوب بود. از محمد بن یحیی فیاض زمانی روایت کند و محمد بن احمد بن ابراهیم را از وی روایت است. (اللباب فی تهذیب الانساب)
محمد بن علی بن مخلدبن یزید الفرقدی الدارکی، مکنی به ابوجعفر. از مردم اصفهان است. از اسماعیل بن عمرو البحلی روایت کند. محمد بن احمد بن ابراهیم را از وی روایت است. به سال 307 هَ. ق. درگذشت. (اللباب فی تهذیب الانساب) محمد بن جعفر بن الهیثم بن یحیی. از مردم اصفهان و به جد خویش فرقد منسوب بود. از محمد بن یحیی فیاض زمانی روایت کند و محمد بن احمد بن ابراهیم را از وی روایت است. (اللباب فی تهذیب الانساب)
اسمش ابوتراب بیک و از اهالی انجدان است اما در کاشان نشو و نما یافته و مشهور به کاشی شده است. وزیر سرکار مقصودبیک، ناظر بیوتات سرکار خاصۀ شریفه بوده است. گویند در شعر صاحب وقوف بود. دیوانش ملاحظه شد، یکهزار بیت بود. این سه بیت بعد از مراعات بسیار از ایشان منتخب و نوشته شد. بد نگفته: سیاه بختی از این بیشتر نمیباشد که مجلس دگران روشن از چراغ من است. # هرکه می چیند گلی از باغ و بر سر میزند مرغ روح بلبلی گرد سرش پر میزند. # ز بی تابی بسی شب گرد کویت تا سحر گشتم سحرگه چون دعای بی اثر نومید برگشتم. (از آتشکدۀ آذر چ سنگی ص 234). از انجدان است. آدمیزاده است و طبع خوبی دارد و اگر با حرف و آواز پرستاران خوش آمدگوی صورت شاعری به خودنگیرد از این هم بهتر میشود. (از مجمع الخواص صص 225-226)
اسمش ابوتراب بیک و از اهالی انجدان است اما در کاشان نشو و نما یافته و مشهور به کاشی شده است. وزیر سرکار مقصودبیک، ناظر بیوتات سرکار خاصۀ شریفه بوده است. گویند در شعر صاحب وقوف بود. دیوانش ملاحظه شد، یکهزار بیت بود. این سه بیت بعد از مراعات بسیار از ایشان منتخب و نوشته شد. بد نگفته: سیاه بختی از این بیشتر نمیباشد که مجلس دگران روشن از چراغ من است. # هرکه می چیند گلی از باغ و بر سر میزند مرغ روح بلبلی گرد سرش پر میزند. # ز بی تابی بسی شب گرد کویت تا سحر گشتم سحرگه چون دعای بی اثر نومید برگشتم. (از آتشکدۀ آذر چ سنگی ص 234). از انجدان است. آدمیزاده است و طبع خوبی دارد و اگر با حرف و آواز پرستاران خوش آمدگوی صورت شاعری به خودنگیرد از این هم بهتر میشود. (از مجمع الخواص صص 225-226)
تثنیۀ فرقد است در حالت نصب و جر: ای رسانیده به دولت فرق خود بر فرقدین گسترانیده به جود و فضل در عالم یدین. ابوالعباس مروزی. محتمل مرقد تو فرقدین متصل مسند تو شعریان. خاقانی. تا هم قدم شدیم سگ پاسبانت را از فرق فرقدین قدم برنهاده ایم. خاقانی. درعلو درجت چون فرقدین بودند و در شهرت فضل چون نیرین. (ترجمه تاریخ یمینی). تکیه گاه او بر فرق فرقدین است. (ترجمه تاریخ یمینی). آسمان در زیر پای همتت برزمین مالید فرق فرقدین. سعدی. به دندان گزید از تغابن یدین بماندش در او دیده چون فرقدین. سعدی. - فرقدین آسا، مانند فرقدین از بلندی و رفعت: ساحت فرقدین آسای ایشان مقبل شفاه و معفر جباه جهانیان است. (سندبادنامه ص 74). رجوع به فرقدو فرقدان شود
تثنیۀ فرقد است در حالت نصب و جر: ای رسانیده به دولت فرق خود بر فرقدین گسترانیده به جود و فضل در عالم یدین. ابوالعباس مروزی. محتمل مرقد تو فرقدین متصل مسند تو شعریان. خاقانی. تا هم قدم شدیم سگ پاسبانت را از فرق فرقدین قدم برنهاده ایم. خاقانی. درعلو درجت چون فرقدین بودند و در شهرت فضل چون نیرین. (ترجمه تاریخ یمینی). تکیه گاه او بر فرق فرقدین است. (ترجمه تاریخ یمینی). آسمان در زیر پای همتت برزمین مالید فرق فرقدین. سعدی. به دندان گزید از تغابن یدین بماندش در او دیده چون فرقدین. سعدی. - فرقدین آسا، مانند فرقدین از بلندی و رفعت: ساحت فرقدین آسای ایشان مقبل شفاه و معفر جباه جهانیان است. (سندبادنامه ص 74). رجوع به فرقدو فرقدان شود