لقب ولید بن مصعب است و او اول فراعنۀ مصر است. (برهان). این شخص نامش منس بوده و اولین پادشاه مصر بعد از وحدت مصر شمالی و جنوبی است. نامی که مؤلف برهان ذکر کرده حاصل اشتباه تاریخ نویسان دورۀ اسلامی است. رجوع به تاریخ ملل شرق تألیف آلبر ماله و ژول ایزاک ترجمه عبدالحسین هژیر ص 32 و نیز رجوع به فراعنه و فرعون موسی در همین لغت نامه شود نام پدر خضر. (از منتهی الارب)
لقب ولید بن مصعب است و او اول فراعنۀ مصر است. (برهان). این شخص نامش منس بوده و اولین پادشاه مصر بعد از وحدت مصر شمالی و جنوبی است. نامی که مؤلف برهان ذکر کرده حاصل اشتباه تاریخ نویسان دورۀ اسلامی است. رجوع به تاریخ ملل شرق تألیف آلبر ماله و ژول ایزاک ترجمه عبدالحسین هژیر ص 32 و نیز رجوع به فراعنه و فرعون موسی در همین لغت نامه شود نام پدر خضر. (از منتهی الارب)
منسوب به باعون از قرای عجلون در شرق اردن است. عائشه دختر یوسف بن احمد بن ناصر بن حلیفهالباعونیه، اصلاً از دمشق بود. صاحب دیوان الاسلام گوید: عائشه دختریوسف بن احمد، زنی دانشمند و ادیب و خردمند و صوفی ومادر عبدالوهاب دمشقی شافعی بود و مؤلفاتی دارد. او در دمشق تولد یافت و ادب و لغت در آنجا آموخت و بسال 919 هجری قمری بمصر مهاجرت کرد و چندی بعد بازگشت وسپس در سال 922 هجری قمری حلب را دید. از آثار او ’بدیعیه’ و ’الفتح الحقی من منح التلقی’ را میتوان نامبرد، کتاب اخیر در باب صوفیه است. هم چنین ’الملامح الشریفه فی الاّثار اللطیفه’ در اشارات متصوفه و ’در الغائص فی بحر الخصائص’ منظومه و ’اشارات الخفیه فی المنازل العلیه’ ارجوزۀ صوفیانه را باید نامبرد. این زن در حدود 925 هجری قمری در قاهره وفات یافت. مطلع بدیعیۀ باعونیه این است: فی حسن مطلع اقمار بذی سلم اصبحت فی زمره العشاق کالعلم
منسوب به باعون از قرای عجلون در شرق اردن است. عائشه دختر یوسف بن احمد بن ناصر بن حلیفهالباعونیه، اصلاً از دمشق بود. صاحب دیوان الاسلام گوید: عائشه دختریوسف بن احمد، زنی دانشمند و ادیب و خردمند و صوفی ومادر عبدالوهاب دمشقی شافعی بود و مؤلفاتی دارد. او در دمشق تولد یافت و ادب و لغت در آنجا آموخت و بسال 919 هجری قمری بمصر مهاجرت کرد و چندی بعد بازگشت وسپس در سال 922 هجری قمری حلب را دید. از آثار او ’بدیعیه’ و ’الفتح الحقی من منح التلقی’ را میتوان نامبرد، کتاب اخیر در باب صوفیه است. هم چنین ’الملامح الشریفه فی الاَّثار اللطیفه’ در اشارات متصوفه و ’در الغائص فی بحر الخصائص’ منظومه و ’اشارات الخفیه فی المنازل العلیه’ ارجوزۀ صوفیانه را باید نامبرد. این زن در حدود 925 هجری قمری در قاهره وفات یافت. مطلع بدیعیۀ باعونیه این است: فی حسن مطلع اقمار بذی سلم اصبحت فی زمره العشاق کالعلم
نام معجونی است. (منتهی الارب). یک نوع معجونی. (ناظم الاطباء). مرکبی از فلفل، دارفلفل، زنجبیل، قرفه، دارچینی، قرنفل و خولنجان از هر یک جزئی و از تودریان بهمنان بوزیدان و لسان العصافیر و قسط شیرین و سعد و سنبل از هر یک سه جزء کوفته و بیخته به عسل بی موم بسرشند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : سخن حجت بشنو که ترا قوتش به بکار آید از داروی زرعونی. ناصرخسرو (یادداشت ایضاً). رجوع به زرغونی شود
نام معجونی است. (منتهی الارب). یک نوع معجونی. (ناظم الاطباء). مرکبی از فلفل، دارفلفل، زنجبیل، قرفه، دارچینی، قرنفل و خولنجان از هر یک جزئی و از تودریان بهمنان بوزیدان و لسان العصافیر و قسط شیرین و سعد و سنبل از هر یک سه جزء کوفته و بیخته به عسل بی موم بسرشند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : سخن حجت بشنو که ترا قوتش به بکار آید از داروی زرعونی. ناصرخسرو (یادداشت ایضاً). رجوع به زرغونی شود
خودرو. (فهرست مخزن الادویه، در ضمن شرح کلمه اخینوس). اخیروس. نباتی است غیر گندم صحرایی. منبت آن کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمر آن سیاه و ریزه و گل آن سفید و ثمر آن در ادویۀ چشم و گوش مستعمل و با قوت مجففه و محلله و قابضه است. (مخزن الادویه). و نیز رجوع به اخیروس شود. اخینوس. رجوع به اخینوس شود. اخینیوس. نباتی است که منبت آن نزدیک نهرها و چشمه ها و برگ آن شبیه برگ بادروج و از آن کوچکتر و بالای آن شکافته و شاخه های آن ببلندی یک شبر. گل آن سفید و شاخ و برگ آن مملو از رطوبت و ثمر آن سیاه و کوچک و با قوت قابضه. افعال و خواص آن: مانع مواد محتبسه و مستجلبه و با قوت مجففه و چون پنج درهم ثمر آن را نرم کوفته و بیخته و با عسل چهار درم سرشته در چشم کشند سیلان رطوبات آن را قطع کند و عصارۀ آن را چون با کبریت و نطرون مخلوط کرده در گوش چکانند وجع آن را ساکن کند. (مخزن الادویه)
خودرو. (فهرست مخزن الادویه، در ضمن شرح کلمه اخینوس). اخیروس. نباتی است غیر گندم صحرایی. منبت آن کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمر آن سیاه و ریزه و گل آن سفید و ثمر آن در ادویۀ چشم و گوش مستعمل و با قوت مجففه و محلله و قابضه است. (مخزن الادویه). و نیز رجوع به اخیروس شود. اخینوس. رجوع به اخینوس شود. اخینیوس. نباتی است که منبت آن نزدیک نهرها و چشمه ها و برگ آن شبیه برگ بادروج و از آن کوچکتر و بالای آن شکافته و شاخه های آن ببلندی یک شبر. گل آن سفید و شاخ و برگ آن مملو از رطوبت و ثمر آن سیاه و کوچک و با قوت قابضه. افعال و خواص آن: مانع مواد محتبسه و مستجلبه و با قوت مجففه و چون پنج درهم ثمر آن را نرم کوفته و بیخته و با عسل چهار درم سرشته در چشم کشند سیلان رطوبات آن را قطع کند و عصارۀ آن را چون با کبریت و نطرون مخلوط کرده در گوش چکانند وجع آن را ساکن کند. (مخزن الادویه)
شرطنه. کسی را به مرتبۀ کشیش ترقی دادن و آن چنان است که اسقف با اجرای مراسمی دست خود را بر آن کس گذارد و این کلمه معرب خرتونیا یونانی است و در نزد مسیحیان مصطلح است. (از اقرب الموارد)
شرطنه. کسی را به مرتبۀ کشیش ترقی دادن و آن چنان است که اسقف با اجرای مراسمی دست خود را بر آن کس گذارد و این کلمه معرب خرتونیا یونانی است و در نزد مسیحیان مصطلح است. (از اقرب الموارد)
دهی است از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور، واقع در دامنه، معتدل و دارای 98 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول آنجا غلات است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور، واقع در دامنه، معتدل و دارای 98 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول آنجا غلات است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
شهرستانی است به مغرب. (منتهی الارب). دهی است از اندلس پیوسته به توابع اشبیلیه در مغرب قرطبه و مشرق اشبیلیه. جائی است قدیمی. مردم آن بر عبدالرحمان بن محمد اموی تمرد کردند و او با لشکریان خود بدانجا وارد شد، و آنجا را فتح کرد و ویران ساخت. میان آن و اشبیلیه هفت فرسخ فاصله است و میان آن و قرطبه بیست ودو فرسخ. بیشتر مردم آن را قرمونه گویند. (معجم البلدان)
شهرستانی است به مغرب. (منتهی الارب). دهی است از اندلس پیوسته به توابع اشبیلیه در مغرب قرطبه و مشرق اشبیلیه. جائی است قدیمی. مردم آن بر عبدالرحمان بن محمد اموی تمرد کردند و او با لشکریان خود بدانجا وارد شد، و آنجا را فتح کرد و ویران ساخت. میان آن و اشبیلیه هفت فرسخ فاصله است و میان آن و قرطبه بیست ودو فرسخ. بیشتر مردم آن را قرمونه گویند. (معجم البلدان)
زیرکی. (منتهی الارب). زیرکی و فطنت. (از اقرب الموارد). مصدر جعلی از فرعون مانند تفرعن. (از یادداشت به خط مؤلف) ، تکبر. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به تفرعن شود
زیرکی. (منتهی الارب). زیرکی و فطنت. (از اقرب الموارد). مصدر جعلی از فرعون مانند تفرعن. (از یادداشت به خط مؤلف) ، تکبر. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به تفرعن شود
گیاهی است از تیره گل میمون که پایاست و به طور خودرو در مزارع می روید و دارای دانه های ریز شبیه بارزن و سیاه رنگ است و آن در تداوی به عنوان قابض و مسکن به کار می رفته است اخینوس اخیروس ارینوس
گیاهی است از تیره گل میمون که پایاست و به طور خودرو در مزارع می روید و دارای دانه های ریز شبیه بارزن و سیاه رنگ است و آن در تداوی به عنوان قابض و مسکن به کار می رفته است اخینوس اخیروس ارینوس