جدول جو
جدول جو

معنی فرزدقه - جستجوی لغت در جدول جو

فرزدقه
پارسی تازی گشته پرزدگ یک پرزدگ خاز ترش (خمیر ترش) زواله
تصویری از فرزدقه
تصویر فرزدقه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرزدق
تصویر فرزدق
پارسی تازی گشته پرزدگ خاز ترش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزانه
تصویر فرزانه
(دخترانه)
دانشمند، عاقل و عالم، خردمند، دانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرزانه
تصویر فرزانه
فیلسوف، حکیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فر دره
تصویر فر دره
چوب بزرگ گنده ای که در پس در سرای نهند تا گشوده نگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزانه
تصویر فرزانه
حکیم و دانشمند و عاقل، فیلسوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزانه
تصویر فرزانه
دانشمند، حکیم، جمع فرزانگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرزانه
تصویر فرزانه
شریف، پاک نژاد
حکیم، عالم، دانشمند، عاقل، دانا، خردمند، خردپیشه، باخرد، صاحب خرد، خردور، اریب، پیردل، نیکورای، متفکّر، فروهیده، حصیف، داناسر، فرزان، بخرد، متدبّر، راد، خردومند، لبیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریده
تصویر فریده
(دخترانه)
پرارزش، مؤنث فرید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرزنه
تصویر فرزنه
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی مشهد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرزده
تصویر سرزده
بی خبر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جردقه
تصویر جردقه
پارسی تازی گشته گردک گرده نان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرزده
تصویر سرزده
ناگهانی بی خبر: سر زده وارد شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردقه
تصویر سردقه
سرا پرده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترزده
تصویر ترزده
قبالۀ خانه، باغ و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروقه
تصویر فروقه
سخت ترسنده، بسیار ترسو، جبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرزده
تصویر سرزده
به طور ناگهانی و بی خبر، کسی که ناگهانی و بی خبر و گستاخانه به جایی وارد شود، سرکوفته
سرزده رفتن: ناگهانی به جایی رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فندقه
تصویر فندقه
میوۀ خشک ناشکوفا که مغز آن چسبیده به پوست نیست، هر چیز کروی شبیه فندق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریده
تصویر فریده
مؤنث واژۀ فرید، یکتا، بی نظیر، بی مانند، گوهری که در میان گردنبند قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرزجه
تصویر فرزجه
شیاف، هر داروی جامد و مخروطی شکل که برای معالجه در مقعد داخل می کنند، شاف، شافه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرصده
تصویر فرصده
سرخابی کردن، توت خورانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزله
تصویر فرزله
در بند کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزعه
تصویر فرزعه
یک پنبه دانه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته پرچه پرزگ پرزه (شیاف) آنچه زنان بخود بر گیرند شیاف شافه پرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروده
تصویر فروده
بریان کرده برشته گردیده، چوبی که در پس در خانه اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
ترسنده، بند بند نامه بند گیاه به غایت ترسنده و جبان: هر فرت فروقه به گوشه ای افتاده اند
فرهنگ لغت هوشیار
دانه پخت خوراکی که از دانه های گیاهی پزند، گوسپندان پریشان جدا مانده از گله عده ای از گوسفندان متفرق و پریشان شده بشب از گله خود، نوعی طعام زچه که از دانه شنبلید یا خرما یا دانه ها بزند، شنبلیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریده
تصویر فریده
خود رای و مغرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فردیه
تصویر فردیه
فردیت در فارسی تک گونگی، تک گرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فردسه
تصویر فردسه
لبالب کردن خنور را، گشادگی فراخی، به زمین زدن
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای میوه خشک ناشکوفا که میوه فقط حاوی یک دانه است و این دانه آزاد است و به انساج میوه اتصالی ندارد. بهترین نمونه این میوه ها فندق است که میان بر میوه چوبی و سخت شده ولی برون بر درون بر میوه به صورت پوسته بسیار نازکی خارج و داخل میان بر را پوشانده و دانه به طور آزاد در داخل قرار گرفته و محتوی مواد اندخته یی فراوان است. به عبارت دیگر آنچه که بنام پوست چوبی فندقی شکسته ودور ریخته می شود عبارت از قسمتهای سه گانه میوه است برخی میوه ها ممکنست از دو فندقه درست شده باشند مانند نباتات تیره جعفری و برخی ممکنست از چهار فندقه به وجود آمده باشند مانند نباتات تیره گاو زبان و نعناع و بعض میوه ها ممکنست از چند فندقه تشکیل شده باشند مانند میوه آلاله و توت فرنگی. توضیح فندق میوه وقتی که به درخت است از پیاله سبز رنگی احاطه شده و این پیاله سبز عبارتست از مجموع کاسبرگها و برگک زیر گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرزده
تصویر گرزده
آنکه بیماری جرب دارد مبتلی به گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرزده
تصویر سرزده
((~. زَ دِ))
ناگهانی، بی خبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرزجه
تصویر فرزجه
((فَ زَ جَ یا جِ))
آن چه زنان به خود برگیرند، شیاف، شافه، پرزه، پرزگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروقه
تصویر فروقه
((فُ قَ یا ق))
به غایت ترسنده و جبان
فرهنگ فارسی معین