ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقع در سی هزارگزی جنوب باختری کهنوج و پانزده هزارگزی راه فرعی کهنوج به میناب. دارای 40 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقع در سی هزارگزی جنوب باختری کهنوج و پانزده هزارگزی راه فرعی کهنوج به میناب. دارای 40 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است جزء دهستان شراء پائین بخش وفس شهرستان اراک، در 30 هزارگزی جنوب باختری کمیجان کنار جادۀ ملایر به خنداب با 968 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه اتومبیل رو است، روی رودخانه توه چای آثارپل آجری که از بناهای شاه خدابنده میباشد وجود دارد، زیارتگاهی در جنوب آبادی موسوم به امام زاده ابوالحسن و امید خاتون که میگویند پسر و دختر امام چهارم میباشند وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان شراء پائین بخش وفس شهرستان اراک، در 30 هزارگزی جنوب باختری کمیجان کنار جادۀ ملایر به خنداب با 968 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه اتومبیل رو است، روی رودخانه توه چای آثارپل آجری که از بناهای شاه خدابنده میباشد وجود دارد، زیارتگاهی در جنوب آبادی موسوم به امام زاده ابوالحسن و امید خاتون که میگویند پسر و دختر امام چهارم میباشند وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ابن بلخی نویسد: به قدیم جور گفتندی، و گل ’جوری’ بدانجا منسوبست، و به روزگار کیانیان این شهری بزرگ بود و حصاری عظیم داشت، پس چون ذوالقرنین به پارس آمد چندانک کوشید آن را نتوانست ستدن، و رودی است رود برازه گویند، بر بلندی است چنانکه از سر کوه می آید، اسکندر آن رود را بگردانید و در شهر افکند و لشکر بنشاند تا نگاه میداشتند، فیروزآباد در میان خره نهاده است که پیرامن آن کوهی گردبرگرد درآمده است چنانکه به هر راه که در آنجا روند به ضرورت گریوه بباید بریدن، از این آب آن شهر غرق شد و پرآب بیستاد چون دریایی و آب را هیچ منفذ نبوده و روزگارها کشید و آن همچنان می افزود تا اردشیر بن بابک بیامد و جهان بگرفت و آنجا آمد و مهندسان و حکما را جمع آورد تا تدبیر گشادن آن آب کند، و مهندسی سخت استاد بود نام او برازه، تقدیر کرد که نشیب آن آب به کدام جانب تواند بودن، و پس زنجیرهای قوی سخت بساخت و کوه را سوراخ میکردند هم او و هم کارکنان، تا چنان شد که پاره ای ماند تا سوراخ شود، پس اردشیر آنجا حاضر شد و حکیم برازه او را گفت اگر تمام سوراخ کنم آب زور آورد و مرا وآنان را که با من کار میکنند ببرد، زنبیلی عظیم از چرم فرمود کردن و برازۀ مهندس با کارکنی چند در آنجا نشست و بدان زنجیرها چنان محکم عظیم ببست و خلایقی را ترتیب کرد تا چون سوراخ شود آن زنبیل را زود برکشند، ایشان شکنها کار نشاندند تا آن پاره که مانده بود سوراخ شد و آب نیرو کرد و زنبیل با حکیم و با آن جماعت درکشید و چندانکه از بالا مردم قوت کردند فایده نداشت و آب چنان زور آورد که زنجیرها بگسست، باقی آن زنجیرها بر آن کوه هنوز مانده است، سپس شهر فیروزآباد که اکنون هست بنا کرد و شکل آن مدور است چنانکه دایرۀ پرگار باشد، دکۀ انباشته برآورده و نام آن ’ایران گرده’ نهاده اند و عرب ’طربال’ گویند و بر سر آن دکه سایه ها و در میان آن گنبدی عظیم برآورده و آن راگنبد گیرمان گویند و ارتفاع دیوارهای این گنبد تا زیر قبه هفتادوپنج گز است و قبه از آجر بر سر آن نهاده و آب از یک فرسنگ از سر کوه رانده و بر این سر بالاآورده، و دو غدیر است یکی بوم پیر گویند و دیگر بوم جوان و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است، شهری است سخت خوش و تماشاگاه و نخجیر بسیار و هوای آن معتدل است و درست و به غایت خوش و میوه های پاکیزۀ بسیار از همه نوع و آبهای فراوان و رودهای روان گوارا، و جامع و بیمارستان نیکو ساخته اند و صاحب عادل دارالکتبی ساخته است سخت نیکو که به هیچ جایی مانند آن نیست و قلعۀ بهاره بدان نزدیکی است و مردم فیروزآباد ممیز و به کارآمده باشند و به صلاح موسوم، (از فارسنامۀ ابن بلخی صص 137- 139)، دارای قصری است که اردشیر بابکان ساخته و از جملۀ ابنیۀ تاریخی ایران است، (یادداشت مؤلف)، از بلوکات ولایت قشقایی فارس به طول 24 هزار و عرض 12 هزار گز، عده قرای آن 24 هزار و جمعیت آن در حدود یازده هزار تن است، اسکندر آن را مسخر کرد و به آب بست و اردشیر بابکان راه آب را تغییر داد و کورۀ اردشیر (اردشیرخره) را ساخت، و همین شهر است که موسوم به گور و در میان اعراب معروف به جور بوده است، (از جغرافیای سیاسی کیهان)، اکنون یکی از شهرستانهای هشت گانه استان فارس که در باختر جهرم و جنوب شیراز قرار دارد، آب آن از رود قره آغاج و رود خانه فیروزآباد و چشمه سارهای اطراف تأمین میشود، شامل دو بخش مرکزی و ’قیروکارزین’ است و مجموع قرا و قصبات آن 138 و جمعیت آن 52000 تن است، بخش مرکزی شامل هفت دهستان است که عبارتند از حومه، اربعۀ پائین، اربعۀ بالا، دزگاه، فراشبند، خواجه و میمند، در این شهرستان بناهای تاریخی از دورۀ ساسانیان وجود داشته که اغلب ویران شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، شهر کنونی فیروزآباد از شیراز 116 هزار گز فاصله دارد و ساکنان شهرنشین آن 4505 تن اند، (از همان مأخذ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان دزفول که دارای 150 تن سکنه است، آب آن از رود خانه دز ومحصول عمده اش غله و برنج و کنجد است، ساکنان از عشایر بختیاری هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دهی است از بخش ساوجبلاغ شهرستان کرج که دارای 76 تن سکنه است، آب آن از قنات و رود کردان و محصول عمده اش غله، صیفی، بنشن، چغندرقند، لبنیات و انگور است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی است از بخش قروۀ شهرستان سنندج که دارای 75 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات و کاردستی مردم قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش راسک شهرستان ایرانشهر که دارای 1131 تن سکنه است، آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله، خرما و برنج است، ساکنان از طایفۀ بلیدی هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) دهی است از بخش سیمینه رودشهرستان همدان که دارای 120 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، لبنیات، انگور و کاردستی زنان قالی بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند که دارای 310 تن سکنه است، آب آن از رود خانه تویسرکان و محصول عمده اش غله، حبوب، توتون، چغندر و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش مرکزی شهرستان نوشهر که دارای 550 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، ارزن، حبوب و کاردستی مردم شال بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) دهی است از بخش خاش شهرستان زاهدان که دارای 200 تن سکنه است، آب آن ازقنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است، ساکنان از طایفۀ ریگی هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) دهی است از توابع شهرری که دارای 1374 تن سکنه است، آب آن از قنات و در بهار از سیلاب رود کن است، محصول عمده اش غله، صیفی و چغندر است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی است از بخش مهران شهرستان ایلام که دارای 130 تن سکنه است، آب آن از رود خانه کنجان چم و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از دهستان گیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد که دارای 306 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 568تن سکنه است، آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر که دارای 249 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غلات، صیفی و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که دارای 70 تن سکنه است، آب آن از چاه و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل که دارای 167 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) شهری است به هند که آن را فیروزشاه سلطان دهلی پی افکنده است، (یادداشت مؤلف)، شهری است به هند، (منتهی الارب) ده کوچکی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 40 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دهی است از بخش حومه شهرستان اصفهان که دارای 67 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10) ناحیه ای است به بغداد، (منتهی الارب)
ابن بلخی نویسد: به قدیم جور گفتندی، و گل ’جوری’ بدانجا منسوبست، و به روزگار کیانیان این شهری بزرگ بود و حصاری عظیم داشت، پس چون ذوالقرنین به پارس آمد چندانک کوشید آن را نتوانست ستدن، و رودی است رود برازه گویند، بر بلندی است چنانکه از سر کوه می آید، اسکندر آن رود را بگردانید و در شهر افکند و لشکر بنشاند تا نگاه میداشتند، فیروزآباد در میان خره نهاده است که پیرامن آن کوهی گردبرگرد درآمده است چنانکه به هر راه که در آنجا روند به ضرورت گریوه بباید بریدن، از این آب آن شهر غرق شد و پرآب بیستاد چون دریایی و آب را هیچ منفذ نبوده و روزگارها کشید و آن همچنان می افزود تا اردشیر بن بابک بیامد و جهان بگرفت و آنجا آمد و مهندسان و حکما را جمع آورد تا تدبیر گشادن آن آب کند، و مهندسی سخت استاد بود نام او برازه، تقدیر کرد که نشیب آن آب به کدام جانب تواند بودن، و پس زنجیرهای قوی سخت بساخت و کوه را سوراخ میکردند هم او و هم کارکنان، تا چنان شد که پاره ای ماند تا سوراخ شود، پس اردشیر آنجا حاضر شد و حکیم برازه او را گفت اگر تمام سوراخ کنم آب زور آورد و مرا وآنان را که با من کار میکنند ببرد، زنبیلی عظیم از چرم فرمود کردن و برازۀ مهندس با کارکنی چند در آنجا نشست و بدان زنجیرها چنان محکم عظیم ببست و خلایقی را ترتیب کرد تا چون سوراخ شود آن زنبیل را زود برکشند، ایشان شکنها کار نشاندند تا آن پاره که مانده بود سوراخ شد و آب نیرو کرد و زنبیل با حکیم و با آن جماعت درکشید و چندانکه از بالا مردم قوت کردند فایده نداشت و آب چنان زور آورد که زنجیرها بگسست، باقی آن زنجیرها بر آن کوه هنوز مانده است، سپس شهر فیروزآباد که اکنون هست بنا کرد و شکل آن مدور است چنانکه دایرۀ پرگار باشد، دکۀ انباشته برآورده و نام آن ’ایران گرده’ نهاده اند و عرب ’طربال’ گویند و بر سر آن دکه سایه ها و در میان آن گنبدی عظیم برآورده و آن راگنبد گیرمان گویند و ارتفاع دیوارهای این گنبد تا زیر قبه هفتادوپنج گز است و قبه از آجر بر سر آن نهاده و آب از یک فرسنگ از سر کوه رانده و بر این سر بالاآورده، و دو غدیر است یکی بوم پیر گویند و دیگر بوم جوان و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است، شهری است سخت خوش و تماشاگاه و نخجیر بسیار و هوای آن معتدل است و درست و به غایت خوش و میوه های پاکیزۀ بسیار از همه نوع و آبهای فراوان و رودهای روان گوارا، و جامع و بیمارستان نیکو ساخته اند و صاحب عادل دارالکتبی ساخته است سخت نیکو که به هیچ جایی مانند آن نیست و قلعۀ بهاره بدان نزدیکی است و مردم فیروزآباد ممیز و به کارآمده باشند و به صلاح موسوم، (از فارسنامۀ ابن بلخی صص 137- 139)، دارای قصری است که اردشیر بابکان ساخته و از جملۀ ابنیۀ تاریخی ایران است، (یادداشت مؤلف)، از بلوکات ولایت قشقایی فارس به طول 24 هزار و عرض 12 هزار گز، عده قرای آن 24 هزار و جمعیت آن در حدود یازده هزار تن است، اسکندر آن را مسخر کرد و به آب بست و اردشیر بابکان راه آب را تغییر داد و کورۀ اردشیر (اردشیرخره) را ساخت، و همین شهر است که موسوم به گور و در میان اعراب معروف به جور بوده است، (از جغرافیای سیاسی کیهان)، اکنون یکی از شهرستانهای هشت گانه استان فارس که در باختر جهرم و جنوب شیراز قرار دارد، آب آن از رود قره آغاج و رود خانه فیروزآباد و چشمه سارهای اطراف تأمین میشود، شامل دو بخش مرکزی و ’قیروکارزین’ است و مجموع قرا و قصبات آن 138 و جمعیت آن 52000 تن است، بخش مرکزی شامل هفت دهستان است که عبارتند از حومه، اربعۀ پائین، اربعۀ بالا، دزگاه، فراشبند، خواجه و میمند، در این شهرستان بناهای تاریخی از دورۀ ساسانیان وجود داشته که اغلب ویران شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، شهر کنونی فیروزآباد از شیراز 116 هزار گز فاصله دارد و ساکنان شهرنشین آن 4505 تن اند، (از همان مأخذ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان دزفول که دارای 150 تن سکنه است، آب آن از رود خانه دز ومحصول عمده اش غله و برنج و کنجد است، ساکنان از عشایر بختیاری هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دهی است از بخش ساوجبلاغ شهرستان کرج که دارای 76 تن سکنه است، آب آن از قنات و رود کردان و محصول عمده اش غله، صیفی، بنشن، چغندرقند، لبنیات و انگور است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی است از بخش قروۀ شهرستان سنندج که دارای 75 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات و کاردستی مردم قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش راسک شهرستان ایرانشهر که دارای 1131 تن سکنه است، آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله، خرما و برنج است، ساکنان از طایفۀ بلیدی هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) دهی است از بخش سیمینه رودشهرستان همدان که دارای 120 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، لبنیات، انگور و کاردستی زنان قالی بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند که دارای 310 تن سکنه است، آب آن از رود خانه تویسرکان و محصول عمده اش غله، حبوب، توتون، چغندر و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش مرکزی شهرستان نوشهر که دارای 550 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، ارزن، حبوب و کاردستی مردم شال بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) دهی است از بخش خاش شهرستان زاهدان که دارای 200 تن سکنه است، آب آن ازقنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است، ساکنان از طایفۀ ریگی هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) دهی است از توابع شهرری که دارای 1374 تن سکنه است، آب آن از قنات و در بهار از سیلاب رود کن است، محصول عمده اش غله، صیفی و چغندر است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی است از بخش مهران شهرستان ایلام که دارای 130 تن سکنه است، آب آن از رود خانه کنجان چم و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از دهستان گیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد که دارای 306 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 568تن سکنه است، آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر که دارای 249 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غلات، صیفی و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که دارای 70 تن سکنه است، آب آن از چاه و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل که دارای 167 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) شهری است به هند که آن را فیروزشاه سلطان دهلی پی افکنده است، (یادداشت مؤلف)، شهری است به هند، (منتهی الارب) ده کوچکی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 40 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) دهی است از بخش حومه شهرستان اصفهان که دارای 67 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10) ناحیه ای است به بغداد، (منتهی الارب)
قصبه ای جزء دهستان زهرا بخش بوئین شهرستان قزوین، دارای 2070 تن سکنه است. آب آن از قنات و در بهار از رودخانه حاجی عرب تأمین میشود. محصول آن غلات، انگور، خربزه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبه ای جزء دهستان زهرا بخش بوئین شهرستان قزوین، دارای 2070 تن سکنه است. آب آن از قنات و در بهار از رودخانه حاجی عرب تأمین میشود. محصول آن غلات، انگور، خربزه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبۀ مرکزی دهستان رودپی از بخش مرکزی شهرستان ساری که در 25هزارگزی شمال ساری واقع است. ناحیه ای است واقع در دشت، معتدل، مرطوب و دارای 680 تن سکنه است. از رود خانه تجن مشروب میشود. محصولاتش برنج، غلات، پنبه، کنف، کنجد، صیفی و ابریشم است. اهالی به کشاورزی، کسب و صید گذران میکنند. ده باب دکان و یک دبستان دارد. باشگاه نظامی و شعبه شیلات آن در کنار دریا واقع است. راه شوسه به ساری دارد. خرابه هائی از آثار و ابنیۀ دورۀ صفویه در آنجا دیده میشود. از مراتع آن گله داران چهاردانگه و دودانگه استفاده مینمایند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
قصبۀ مرکزی دهستان رودپی از بخش مرکزی شهرستان ساری که در 25هزارگزی شمال ساری واقع است. ناحیه ای است واقع در دشت، معتدل، مرطوب و دارای 680 تن سکنه است. از رود خانه تجن مشروب میشود. محصولاتش برنج، غلات، پنبه، کنف، کنجد، صیفی و ابریشم است. اهالی به کشاورزی، کسب و صید گذران میکنند. ده باب دکان و یک دبستان دارد. باشگاه نظامی و شعبه شیلات آن در کنار دریا واقع است. راه شوسه به ساری دارد. خرابه هائی از آثار و ابنیۀ دورۀ صفویه در آنجا دیده میشود. از مراتع آن گله داران چهاردانگه و دودانگه استفاده مینمایند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
رزابادی. اسماعیل بن احمد رزآبادی مروزی، مکنی به ابوالوفاء. از ابوبکر محمد بن عبدالعزیز جنوجردی روایت کرد. و ابوالفتح عبدالغافر بن حسین کاشغری لامعی حافظ از او روایت دارد. (از لباب الانساب)
رزابادی. اسماعیل بن احمد رزآبادی مروزی، مکنی به ابوالوفاء. از ابوبکر محمد بن عبدالعزیز جنوجردی روایت کرد. و ابوالفتح عبدالغافر بن حسین کاشغری لامعی حافظ از او روایت دارد. (از لباب الانساب)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان. در 14هزارگزی خاور کوزران. کنار رود خانه مرک. دشت. سردسیر. دارای 80 تن سکنه. مسلمان. آب آن از رود مرک. محصول آنجا غلات، حبوبات، دیم، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه مالرو دارد. تابستان اتومبیل میتوان برد. یک قهوه خانه کنار راه دارد. زمستان گله داران حدود نفت شاه میروند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان. در 14هزارگزی خاور کوزران. کنار رود خانه مرک. دشت. سردسیر. دارای 80 تن سکنه. مسلمان. آب آن از رود مرک. محصول آنجا غلات، حبوبات، دیم، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه مالرو دارد. تابستان اتومبیل میتوان برد. یک قهوه خانه کنار راه دارد. زمستان گله داران حدود نفت شاه میروند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
نام شهر مدائن است و آن را طهمورث دیوبند که از جملۀ پیشدادیان است بنا کرده بود و جمشید به اتمام رسانید. (برهان). آباد شده... و آن هفت شهر بوده که مدائن سبعه خوانده اند. قادسیه. رومیه. حیره. بابل. حلوان. نهروان و مدائن. جمشید بر دجلۀ بغداد از سنگ پلی عظیم بسته بود، اسکندر آن پل را مانند تخت جمشید خراب کرد. (آنندراج). و رجوع به نزهه القلوب مقاله الثالثه ص 44 شود
نام شهر مدائن است و آن را طهمورث دیوبند که از جملۀ پیشدادیان است بنا کرده بود و جمشید به اتمام رسانید. (برهان). آباد شده... و آن هفت شهر بوده که مدائن سبعه خوانده اند. قادسیه. رومیه. حیره. بابل. حلوان. نهروان و مدائن. جمشید بر دجلۀ بغداد از سنگ پلی عظیم بسته بود، اسکندر آن پل را مانند تخت جمشید خراب کرد. (آنندراج). و رجوع به نزهه القلوب مقاله الثالثه ص 44 شود
دهی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران در 20 هزارگزی غرب کرج کنار راه کرج به اشتهارد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع و دارای 1200 تن سکنه است. آبش از رود خانه کرج و محصولش غلات، بنشن، صیفی، چغندرقند، و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران در 20 هزارگزی غرب کرج کنار راه کرج به اشتهارد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع و دارای 1200 تن سکنه است. آبش از رود خانه کرج و محصولش غلات، بنشن، صیفی، چغندرقند، و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از بخش مهران شهرستان ایلام واقع در 15 هزارگزی خاور مهران و کنارراه شوسۀ مهران به دهلران. جلگه ای است گرمسیر و دارای 150 تن سکنه. از رودخانه کنجان چم مشروب میشود. محصول عمده اش غله و مختصری لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش مهران شهرستان ایلام واقع در 15 هزارگزی خاور مهران و کنارراه شوسۀ مهران به دهلران. جلگه ای است گرمسیر و دارای 150 تن سکنه. از رودخانه کنجان چم مشروب میشود. محصول عمده اش غله و مختصری لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
شهر کوچکی است که مرکز شهرستان خلخال، در 198 هزارگزی خاور تبریزو 56 هزارگزی جنوب اردبیل واقع و مختصات جغرافیایی آن بدینقرار است: طول 48 درجه و 31 دقیقه، عرض 37 درجه و 38 دقیقه: اختلاف ساعت با تهران 11 دقیقه و 28 ثانیه دیرتر. این شهر قدمت تاریخی ندارد و بتحقیق تا 300 سال قبل دهی از املاک خوانین سعادلو بشمار میرفته است. در دورۀ فتحعلیشاه قاجار ساکنان هروآباد خود را از تسلط خوانین سعادلو خارج کردند و مرکز حکومت دولتی در آنجا تشکیل شد تا چند سال قبل نیز بخشی شمرده میشد و وابسته به شهرستان اردبیل بود. محله های قدیم شهر بدین نامها خوانده میشود: محلۀ بالا، محلۀ پایین یا برشته کوچه، محلۀ قاضی لر. دو میدان بزرگ دارد. ساختمان بازار و دکانها نیز چندان منظم نیست. درجنوب و باختر شهر قلمستانها و باغهای میوه و رود خانه کوچکی است که به رود هروآباد معروف است این رودخانه از قسمتی از شهر نیز عبور می کند. سکنۀ آن بیش ازشش هزار تن است آب مشروب مردم از سه رشته قنات و چشمه ها و در تابستان از رود خانه هروآباد است. صنعت دستی مردم بافتن شال، خورجین و کرباس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 به اختصار). رجوع به خلخال شود
شهر کوچکی است که مرکز شهرستان خلخال، در 198 هزارگزی خاور تبریزو 56 هزارگزی جنوب اردبیل واقع و مختصات جغرافیایی آن بدینقرار است: طول 48 درجه و 31 دقیقه، عرض 37 درجه و 38 دقیقه: اختلاف ساعت با تهران 11 دقیقه و 28 ثانیه دیرتر. این شهر قدمت تاریخی ندارد و بتحقیق تا 300 سال قبل دهی از املاک خوانین سعادلو بشمار میرفته است. در دورۀ فتحعلیشاه قاجار ساکنان هروآباد خود را از تسلط خوانین سعادلو خارج کردند و مرکز حکومت دولتی در آنجا تشکیل شد تا چند سال قبل نیز بخشی شمرده میشد و وابسته به شهرستان اردبیل بود. محله های قدیم شهر بدین نامها خوانده میشود: محلۀ بالا، محلۀ پایین یا برشته کوچه، محلۀ قاضی لر. دو میدان بزرگ دارد. ساختمان بازار و دکانها نیز چندان منظم نیست. درجنوب و باختر شهر قلمستانها و باغهای میوه و رود خانه کوچکی است که به رود هروآباد معروف است این رودخانه از قسمتی از شهر نیز عبور می کند. سکنۀ آن بیش ازشش هزار تن است آب مشروب مردم از سه رشته قنات و چشمه ها و در تابستان از رود خانه هروآباد است. صنعت دستی مردم بافتن شال، خورجین و کرباس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 به اختصار). رجوع به خلخال شود
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در هفده هزارگزی شمال خاوری الیگودرز و سیزده هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 1075 تن سکنه است. از چاه و قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، چغندر، پنبه و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است و راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در هفده هزارگزی شمال خاوری الیگودرز و سیزده هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 1075 تن سکنه است. از چاه و قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، چغندر، پنبه و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است و راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و هشت هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. ناحیه ای است واقع دردامنه، معتدل و دارای 300 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است. اهالی به کشاورزی وگله داری گذران میکنند. هنر دستی آنها سیاه چادربافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفۀ گراوند وچادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و هشت هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. ناحیه ای است واقع دردامنه، معتدل و دارای 300 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است. اهالی به کشاورزی وگله داری گذران میکنند. هنر دستی آنها سیاه چادربافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفۀ گراوند وچادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان فراهان علیا بخش فرمهین شهرستان اراک، کوهستانی و سردسیری است و سکنۀ آن 837 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، ارزن، بن شن، پنبه، کنجد، کرچک می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) ، بلندی کوه. ستیغ کوه. قلۀ کوه: ببودند یک هفته بر برزکوه سرهفته گشتند یکسر ستوه. فردوسی. که اکنون شما را بدین برزکوه بباید بدن ناپدید از گروه. فردوسی
دهی است از دهستان فراهان علیا بخش فرمهین شهرستان اراک، کوهستانی و سردسیری است و سکنۀ آن 837 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، ارزن، بن شن، پنبه، کنجد، کرچک می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) ، بلندی کوه. ستیغ کوه. قلۀ کوه: ببودند یک هفته بر برزکوه سرهفته گشتند یکسر ستوه. فردوسی. که اکنون شما را بدین برزکوه بباید بدن ناپدید از گروه. فردوسی
دهی است از دهستان دیزمار غربی بخش ورزقان شهرستان اهر، در 46هزارگزی شمال غربی ورزق و سی و پنج هزار و پانصدهزارگزی راه تبریز به اهر و در منطقۀ کوهستانی معتدل واقع و دارای 511 تن سکنه است. آبش از چشمه و محصولش غلات سردرختی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آن جاجیم بافی است و دارای یک استخر طبیعی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دیزمار غربی بخش ورزقان شهرستان اهر، در 46هزارگزی شمال غربی ورزق و سی و پنج هزار و پانصدهزارگزی راه تبریز به اهر و در منطقۀ کوهستانی معتدل واقع و دارای 511 تن سکنه است. آبش از چشمه و محصولش غلات سردرختی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آن جاجیم بافی است و دارای یک استخر طبیعی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جزو بخش شهریار شهرستان تهران در جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 216 تن است. آب آن از قنات و سیاه آب ابراهیم آباد و محصول آن غلات، صیفی، چغندرقند، انگور و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزو بخش شهریار شهرستان تهران در جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 216 تن است. آب آن از قنات و سیاه آب ابراهیم آباد و محصول آن غلات، صیفی، چغندرقند، انگور و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
ده کوچکی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهر کرد که در 105 هزارگزی شمال باختر اردل واقع و دارای 25 تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهر کرد که در 105 هزارگزی شمال باختر اردل واقع و دارای 25 تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 64هزارگزی جنوب خاور اردکان کنار راه فرعی زرقان به بیضا در جلگه واقع است. هوایش معتدل و دارای 155 تن سکنه میباشد. آبش از رود کر و محصولاتش غلات، برنج، چغندر و شغل مردمش زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). از بلوکات رامجرد است به چهارفرسنگی جنوب جشنیان. (فارسنامۀ ناصری ص 214) ، نامی است که سابقاً از طرف بعض فیزیک دانها به میزان الهواء داده شده است
دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 64هزارگزی جنوب خاور اردکان کنار راه فرعی زرقان به بیضا در جلگه واقع است. هوایش معتدل و دارای 155 تن سکنه میباشد. آبش از رود کر و محصولاتش غلات، برنج، چغندر و شغل مردمش زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). از بلوکات رامجرد است به چهارفرسنگی جنوب جشنیان. (فارسنامۀ ناصری ص 214) ، نامی است که سابقاً از طرف بعض فیزیک دانها به میزان الهواء داده شده است
دهی است از دهستان یک مهۀ بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز واقع در 40 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان و 2 هزارگزی خاور راه شوسۀ مسجد سلیمان به هفت گل. هوای آن گرم و دارای 700 تن سکنه است. آب آنجا از گلگیر تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی کارگری شرکت نفت و زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه هفت لنگ بختیاری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان یک مهۀ بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز واقع در 40 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان و 2 هزارگزی خاور راه شوسۀ مسجد سلیمان به هفت گل. هوای آن گرم و دارای 700 تن سکنه است. آب آنجا از گلگیر تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی کارگری شرکت نفت و زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه هفت لنگ بختیاری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک در 36هزارگزی شمال باختر طرخوران و 12هزارگزی فرک. کوهستانی و سردسیر با 178 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره چای، محصول آنجا غلات و بنشن و پنبه و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است و از طریق نوبهار اتومبیل میتوان برد. از آثار قدیم پل مخروبه ای است بر روی رود خانه قره چای. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک در 36هزارگزی شمال باختر طرخوران و 12هزارگزی فرک. کوهستانی و سردسیر با 178 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره چای، محصول آنجا غلات و بنشن و پنبه و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است و از طریق نوبهار اتومبیل میتوان برد. از آثار قدیم پل مخروبه ای است بر روی رود خانه قره چای. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان مهتاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 8 هزارگزی جنوب صیدآباد و 6 هزارگزی ایستگاه امروان. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 400 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوب، پنبه، بادام و انگور است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. یک دبستان دارد. از ایستگاه سرخده اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان مهتاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 8 هزارگزی جنوب صیدآباد و 6 هزارگزی ایستگاه امروان. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 400 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوب، پنبه، بادام و انگور است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. یک دبستان دارد. از ایستگاه سرخده اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است جزء دهستان دودانگۀ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین در 210 هزارگزی جنوب باختر ضیأآباد و 19 هزارگزی راه عمومی. موقع جغرافیایی آن در کوهستان سردسیر. سکنۀ آن 485 تن. آب آن از چشمه سار. محصولات آن غلات، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان دودانگۀ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین در 210 هزارگزی جنوب باختر ضیأآباد و 19 هزارگزی راه عمومی. موقع جغرافیایی آن در کوهستان سردسیر. سکنۀ آن 485 تن. آب آن از چشمه سار. محصولات آن غلات، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان حومه بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه، در 4500گزی جنوب شرقی اشنویه، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 124 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه، محصولش غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حومه بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه، در 4500گزی جنوب شرقی اشنویه، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 124 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه، محصولش غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)