- فرانق
- پارسی تازی گشته پروانگ پروانه، سیاه گوش، راهنما سیاه گوش پروانک، پیشرو لشکر، دلیل برید
معنی فرانق - جستجوی لغت در جدول جو
- فرانق ((فُ نِ))
- سیاه گوش، حیوانی که همراه شیر حرکت می کند و با صدای خود جانوران را از آمدن شیر باخبر می کند، راهنما و پیش رو لشکر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع خرنق، بچه خرگوشان
واحد پول کشورهای فرانسه، سویس، بلژیک و چند کشور افریقایی
جمع غرنوق، جوانان زیبا کلنگ ها کاکل ها جمع غرنوق غرنیق
پارسی تازی گشته پروانک پروانه
پارسی تازی گشته فراته (باسدق باسلق ترکی) از خوردنی ها
نان کلیچه گرد و بزرگ، جمع فرانی
واحد پول فرانسه و سویس فرانسوی شهروای فرانسه بلژیک سویس
سنگینی که در خواب بر شخص افتد کابوس
سیاه گوش، پروانه
جدا شدن و دور شدن از یکدیگر، جدایی
جدایی، دوری
از ریشه فرانسوی در تازی تنور دار نانوا