ابن فرافصه. سفیان گفت: دوازده شب نزد حجاج بودم ندیدم بخورد و بنوشد و بخوابد. از سفیان ثوری نقل است: گفت: بیست ویک روز نزد حجاج بن فرافصه بودم همچنین در روایت ابونعیم بیست ویک روز و در روایت دیگر یازده شب. ابراهیم بن فراسه میگوید: از سفیان ثوری شنیدم میگفت نزد حجاج بن فرافصه بیست و یکشب ببودم نخورد و ننوشید و نخوابید. ابوموسی انصاری گوید: از نصر بن شمیل شنیدم که: حجاج بن فرافصه چهارده روز درنگ کرد و آب نیاشامید. ابوموسی گفت: نضر از او شنید و وی را دیده. از ابن شوذب آمده: که حجاج بن فرافصه را بدیدم در بازار نزد میوه فروشان ایستاده، او را گفتم اینجا چه کنی ؟ گفت: ’انظر الی هذه المقطوعه الممنوعه’، ’بدین میوه ها مینگرم که خوردن آن نتوانم’. وی از انس و جز او سند دارد. (صفه الصفوه ج 3 ص 253 و 254)
ابن فرافصه. سفیان گفت: دوازده شب نزد حجاج بودم ندیدم بخورد و بنوشد و بخوابد. از سفیان ثوری نقل است: گفت: بیست ویک روز نزد حجاج بن فرافصه بودم همچنین در روایت ابونعیم بیست ویک روز و در روایت دیگر یازده شب. ابراهیم بن فراسه میگوید: از سفیان ثوری شنیدم میگفت نزد حجاج بن فرافصه بیست و یکشب ببودم نخورد و ننوشید و نخوابید. ابوموسی انصاری گوید: از نصر بن شمیل شنیدم که: حجاج بن فرافصه چهارده روز درنگ کرد و آب نیاشامید. ابوموسی گفت: نضر از او شنید و وی را دیده. از ابن شوذب آمده: که حجاج بن فرافصه را بدیدم در بازار نزد میوه فروشان ایستاده، او را گفتم اینجا چه کنی ؟ گفت: ’انظر الی هذه المقطوعه الممنوعه’، ’بدین میوه ها مینگرم که خوردن آن نتوانم’. وی از انس و جز او سند دارد. (صفه الصفوه ج 3 ص 253 و 254)
آواز نای و نفیر، از عالم شپاشاپ تیر و چکاچاک تیر و تیغ. (آنندراج از بهار عجم) : ز فرافر سهمگین نفیر سراسیمه شد خیره کش چرخ پیر. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج از بهار عجم). در آن حشرگاه قیامت اثر ز فرافر صرصر نایگر... صادق بیک صادقی (از آنندراج از بهار عجم)
آواز نای و نفیر، از عالم شپاشاپ تیر و چکاچاک تیر و تیغ. (آنندراج از بهار عجم) : ز فرافر سهمگین نفیر سراسیمه شد خیره کش چرخ پیر. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج از بهار عجم). در آن حشرگاه قیامت اثر ز فرافر صرصر نایگر... صادق بیک صادقی (از آنندراج از بهار عجم)
دختر فرافصه [ف ] از بزرگان قبیلۀ کلبیه و نصرانی مذهب بود. به دین اسلام و همسری عثمان درآمد و تا پایان عمر به شوهر خود وفادار ماند. هنگامی که مسلمانان بر عثمان شوریدند وی نزد شوی خویش بود و از بریدن سر عثمان جلوگیری کرد. پس از مرگ عثمان به دعوتهای خواستگاران خویشتن جواب رد داد. مؤلف حبیب السیر می نویسد: نایله بنت الفرافصه... عورتی عاقله و زوجه امیرالمؤمنین عثمان بود. (حبیب السیر ج 1 ص 512). فرافصه ابانائله امراءه عثمان. (عیون الاخبار ج 3 ص 298). بنت فرافصه [از اشراف قبیلۀ کلب] بن الاحوص بن عمرو بن ثعلبه، و همسر عثمان بن عفان خلیفه سوم مسلمانان. (عقدالفرید ج 3 ص 321). تماضر همسر عبدالرحمان بن عوف، عثمان را گفت: مرادختر عم زیباروی خوش خوی پریرخسار هوشمندی است، میل داری با او ازدواج کنی ؟ عثمان پذیرفت و نائله دختر فرافصۀ کلبیه را به زنی گرفت... و چون بر او درآمد پرسید: لعلک تکرهین ما ترین من شیبی ؟ نائله گفت: واﷲ یا امیرالمؤمنین، انی من نسوه احب ازواجهن الیهن الکهل. عثمان گفت: انی قد جزت الکهول و اناشیخ. جوابداد اذهبت شبابک مع رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم فی خیر ماذهبت فیه الاعمار. (عقدالفرید ج 7 صص 99-100). کسانی که بر عثمان شوریده بودند، او را کشتند و چون برای بریدن و بردن سرش به خانه او درآمدند، دو تن از زنان عثمان، نائله بنت فرافصه و رملهابنه شیبه بن ربیعه، خودرا روی نعش او افکندند. مردان بناچار او را واگذاشتند و برگشتند. (عقدالفرید ج 5 ص 43). چون شورشیان به خانه عثمان ریختند بجز نائله بنت فرافصه کسی نزد او نبود. (عقدالفرید ج 5 ص 47). آنگاه سودان بن حمران اصحبی، تیغی بر آن جناب [عثمان بن عفان] حواله کرد تا کارش به اتمام رساند و منکوحۀ عثمان رضی اﷲ عنه، نایله خود را حایل ساخته شمشیر بر پنجۀ او آمد و بعضی از انگشتان مقطوع گشت. (حبیب السیر ج 1 ص 515). پس از قتل عثمان، نائله همسر او نامه ای به معاویه نوشت و آن را با پیراهن خون آلود عثمان، به دست نعمان بن بشیر نزد معاویه فرستاد و او را به خونخواهی عثمان، تحریض کرد. (عقدالفرید ج 5 ص 56 و 57). و معاویه میفرمود که در ایام جمعه پیراهن خون آلود امیرالمؤمنین عثمان رابا انگشتان مقطوع نایله بمسجد جامع دمشق می بردند. (حبیب السیر ج 1 ص 537). نائله زنی شاعره بوده است و به نقل صاحب عیون الاخبار این اشعار را هنگام جدائی از قبیلۀ خود خطاب به برادرش ضب سروده است: ألست تری یا ضب باﷲ أننی مصاحبه نحوالمدینه أرکبا اذا قطعواحزناتحث رکابهم کما زعزعت ریح یراعا مثقبا لقد کان فی ابناء حصن بن ضمضم لک الویل مایغنی الخباء المطنبا. (عیون الاخبار ج 4 ص 76). پس از عثمان از نائله خواستگاری کردند، نپذیرفت و گفت: واﷲ لاقعد منی رجل ٌ مقعد عثمان ابداً. (عقد الفرید ج 3 ص 197)
دختر فرافصه [ف َ] از بزرگان قبیلۀ کلبیه و نصرانی مذهب بود. به دین اسلام و همسری عثمان درآمد و تا پایان عمر به شوهر خود وفادار ماند. هنگامی که مسلمانان بر عثمان شوریدند وی نزد شوی خویش بود و از بریدن سر عثمان جلوگیری کرد. پس از مرگ عثمان به دعوتهای خواستگاران خویشتن جواب رد داد. مؤلف حبیب السیر می نویسد: نایله بنت الفرافصه... عورتی عاقله و زوجه امیرالمؤمنین عثمان بود. (حبیب السیر ج 1 ص 512). فرافصه ابانائله امراءه عثمان. (عیون الاخبار ج 3 ص 298). بنت فرافصه [از اشراف قبیلۀ کلب] بن الاحوص بن عمرو بن ثعلبه، و همسر عثمان بن عفان خلیفه سوم مسلمانان. (عقدالفرید ج 3 ص 321). تماضر همسر عبدالرحمان بن عوف، عثمان را گفت: مرادختر عم زیباروی خوش خوی پریرخسار هوشمندی است، میل داری با او ازدواج کنی ؟ عثمان پذیرفت و نائله دختر فرافصۀ کلبیه را به زنی گرفت... و چون بر او درآمد پرسید: لعلک تکرهین ما ترین من شیبی ؟ نائله گفت: واﷲ یا امیرالمؤمنین، انی من نسوه احب ازواجهن الیهن الکهل. عثمان گفت: انی قد جزت الکهول و اناشیخ. جوابداد اذهبت شبابک مع رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم فی خیر ماذهبت فیه الاعمار. (عقدالفرید ج 7 صص 99-100). کسانی که بر عثمان شوریده بودند، او را کشتند و چون برای بریدن و بردن سرش به خانه او درآمدند، دو تن از زنان عثمان، نائله بنت فرافصه و رملهابنه شیبه بن ربیعه، خودرا روی نعش او افکندند. مردان بناچار او را واگذاشتند و برگشتند. (عقدالفرید ج 5 ص 43). چون شورشیان به خانه عثمان ریختند بجز نائله بنت فرافصه کسی نزد او نبود. (عقدالفرید ج 5 ص 47). آنگاه سودان بن حمران اصحبی، تیغی بر آن جناب [عثمان بن عفان] حواله کرد تا کارش به اتمام رساند و منکوحۀ عثمان رضی اﷲ عنه، نایله خود را حایل ساخته شمشیر بر پنجۀ او آمد و بعضی از انگشتان مقطوع گشت. (حبیب السیر ج 1 ص 515). پس از قتل عثمان، نائله همسر او نامه ای به معاویه نوشت و آن را با پیراهن خون آلود عثمان، به دست نعمان بن بشیر نزد معاویه فرستاد و او را به خونخواهی عثمان، تحریض کرد. (عقدالفرید ج 5 ص 56 و 57). و معاویه میفرمود که در ایام جمعه پیراهن خون آلود امیرالمؤمنین عثمان رابا انگشتان مقطوع نایله بمسجد جامع دمشق می بردند. (حبیب السیر ج 1 ص 537). نائله زنی شاعره بوده است و به نقل صاحب عیون الاخبار این اشعار را هنگام جدائی از قبیلۀ خود خطاب به برادرش ضب سروده است: ألست تری یا ضب باﷲ أننی مصاحبه نحوالمدینه أرکبا اذا قطعواحزناتحث رکابهم کما زعزعت ریح یراعا مثقبا لقد کان فی ابناء حصن بن ضمضم لک الویل مایغنی الخباء المطنبا. (عیون الاخبار ج 4 ص 76). پس از عثمان از نائله خواستگاری کردند، نپذیرفت و گفت: واﷲ لاقعد منی رجل ٌ مقعد عثمان ابداً. (عقد الفرید ج 3 ص 197)