- فرازین
- ارشد
معنی فرازین - جستجوی لغت در جدول جو
- فرازین
- جمع فرزین، از ریشه پارسی فرزین ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرمان ها
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، از بزرگان و مشاوران دربار قباد پادشاه ساسانی، نام یکی از پادشاهان ساسانی
شورای عالی
افراشتن، گشودن، باز کردن، بستن
فرمان ها، امرها، دستورها، رل ها، جمع واژۀ فرمان
بلند ساختن، گشودن
جمع فرمان
در ورزش شطرنج مهرۀ وزیر، برای مثال شاه مخوانش که کج روی ست چو فرزین / هرکه در این عرصه نیست مات محمد (جامی - ۶۹۹)
بلندی سربالایی
مهره ای از شطرنج که به منزله وزیر است، چوبی دراز که در طویله ها نصب کنند و زین و یراق اسب را بالای آن نهند
اوریجینال، مقدماتی، اصلی، ابتدایی، اولین
جمع رکن، استون ها، دیوانیان دیوانمردان، جمع ارکان، جمع رکن ستونها. یا اراکین دولت. سران دولت
یونانی تازی گشته پارسی تازی گشته دارابزین ستناوند تارمی
چاه جهنده، خیزچاه
اعتدال
آلتیمتر
بلند مرتبه
آلتیمتر
چاه جهنده
جمع برذون، ستور اسپ های تاتاری
جمع برهان، پرون هان ها آوندها گر آوند خواهی به تیغم نگر (فردوسی) جمع برهان برهانها دلیلها حجتها
پلکان، راهرو اطاق یا پشت بام که دارای چند پله باشد، شیب
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
زلفین، حلقه بدن جانورانی مانند کرمهای حلقوی درین نوع حیوانات هر یک از حلقه ها دارای ساختمان نسبتا کاملی برای جذب و دفع و متابولیسم مواد غذایی موجود است و به تعداد این حلقه ها این ساختمان تکرار میشود و هر یک از حلقه ها طوری است که همه اعمال حیاتی را به تنهایی میتواند انجام دهد به همین جهت اگر کرم حلقوی را به قطعاتی تقسیم کنیم هر قطعه مانند جانوری کامل میتواند به زندگی ادامه دهد حلقه
بلند ساختن افراشتن بلند کردن، آراستن زیب دادن زینت دادن