فدایی ویژگی آنکه حاضر است جان خود را در راه کسی یا رسیدن به هدفی از دست بدهد، کنایه از بسیار ارادتمند و دوستدار، مخلص، کنایه از عیار ادامه... ویژگی آنکه حاضر است جان خود را در راه کسی یا رسیدن به هدفی از دست بدهد، کنایه از بسیار ارادتمند و دوستدار، مخلص، کنایه از عیار فرهنگ فارسی عمید
فدایی کسی که خود را سربهای دیگری کند فدوی قربانی، عاشق، داوطلب، دزد غارتگر ادامه... کسی که خود را سربهای دیگری کند فدوی قربانی، عاشق، داوطلب، دزد غارتگر فرهنگ لغت هوشیار
فدایی کسی که جان خود را برای کسی یا هدفی بدهد ادامه... کسی که جان خود را برای کسی یا هدفی بدهد تصویر فدایی فرهنگ فارسی معین
فدایی برخی، جان نثار، فدوی، قربانی، عاشق ادامه... برخی، جان نثار، فدوی، قربانی، عاشق فرهنگ واژه مترادف متضاد