جدول جو
جدول جو

معنی فجش - جستجوی لغت در جدول جو

فجش
سر شکستن، فراخ ساختن
تصویری از فجش
تصویر فجش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فیش
تصویر فیش
برگه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فلش
تصویر فلش
پیکان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فحش
تصویر فحش
دشنام، ناسزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اجش
تصویر اجش
درشت آواز اجشاش آرد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرش
تصویر فرش
قالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فحش
تصویر فحش
دشنام، ناسزا، ویژگی هر نوع سخن ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرش
تصویر فرش
قالی، هر چیز گستردنی، مقابل عرش، کنایه از زمین
فرش کردن: گستردن فرش بر زمین، گستردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فیش
تصویر فیش
برگه ای که روی آن مطالبی می نویسند و بعد مرتب می کنند، برگه ای که دریافت و پرداخت پول در آن ثبت می شود، در علم الکتریک قطعه ای با روکش پلاستیکی برای اتصال دو مدار یا دستگاه الکتریکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فجر
تصویر فجر
سپیدی صبح، سپیده دم،
هشتاد و نهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳۰ آیه، الفجر
فجر کاذب: اولین روشنایی روز پیش از صبح صادق، دم گرگ، صبح کاذب
فجر صادق: هنگامی که روشنایی روز آشکار می شود، فجر دوم، صبح صادق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاش
تصویر فاش
آشکارا و ظاهر
فرهنگ لغت هوشیار
بقیه انگور و خرما که بر درخت مانده باشد، بناگاه در آمدن بر کسی و گرفتن او را، ناگهانی: مرگ فجاء سکته ریوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتش
تصویر فتش
کاویدن جست و جو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فدش
تصویر فدش
شکستن سر کسی، تننده نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحش
تصویر فحش
سخن زشت، زنا، جستجو، تفحص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجو
تصویر فجو
جمع فجواء، پهندشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجل
تصویر فجل
ترب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجع
تصویر فجع
دردمند کردن، دردمندی، از گم کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجس
تصویر فجس
بزرگی کردن، چیره شدن، زنده کردن زشتی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجز
تصویر فجز
بزرگ منشی
فرهنگ لغت هوشیار
سپیدی و روشنی پگاه که سرخی آفتاب است در سیاهی شب، نماز بامداد، واضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرش
تصویر فرش
گستردنی، زیرانداز، قالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلش
تصویر فلش
فرانسوی تیر پیکان زبانزد هواپیمایی، خیز (سهم) در دانش هندسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیش
تصویر فیش
قطعه کاغذ یا مقوا که مطلبی روی آن بنویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجش
تصویر مجش
دستاس کوبنده شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجش
تصویر وجش
دلهره، آواز پنهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجش
تصویر هجش
نرم راندن، بر آغالانیدن، آرزو بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاش
تصویر فاش
آشکارا، هویدا، پراکنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرش
تصویر فرش
((فُ رُ))
جمع فراش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرش
تصویر فرش
هر چیز گستردنی، قالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرش
تصویر فرش
((فُ))
شیری که از حیوان نوزاییده دوشند، آغوز، فله، فرشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فحش
تصویر فحش
((فُ حْ))
بدی را از حد گذراندن، بسیار بد کردن، دشنام، ناسزا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فجل
تصویر فجل
((فَ جْ یا جَ))
نرم و فروهشته گردیدن، ستبر شدن، غلیظ گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فجر
تصویر فجر
((فَ جْ))
سپیدی صبح، سپیده دم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فجا
تصویر فجا
((فِ))
غافلگیر کردن و گرفتن، ناگهانی
فرهنگ فارسی معین