- فتح
- گشایش، پیروزی
معنی فتح - جستجوی لغت در جدول جو
- فتح
- گشودن، باز کردن، پیروز شدن، گشودن شهری و گرفتن آن، گشایش، پیروزی،
چهل و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۹ آیه
فتح باب: گشودن در، کنایه از شروع کار، در علم نجوم کنایه از اتصال دو ستاره به گونه ای که خانه های آن ها مقابل هم باشد و این حالت را نشانۀ نزول باران یا برف می دانستند
فتح کردن: گشادن، گشودن، پیروز شدن بر دشمن، تسخیر کردن
- فتح
- گشادن، فیروزی و گشایش
- فتح ((فَ تْ))
- باز کردن، گشودن، تسخیر کردن، پیروز شدن، گشایش، پیروزی
- فتح
- Conquest
- فتح
- conquista
- فتح
- завоевание
- فتح
- Eroberung
- فتح
- podbój
- فتح
- завоювання
- فتح
- conquista
- فتح
- conquête
- فتح
- conquista
- فتح
- verovering
- فتح
- विजय
- فتح
- penaklukan
- فتح
- فتحٌ
- فتح
- כִּיבּוּשׁ
- فتح
- ushindi
- فتح
- การพิชิต
- فتح
- বিজয়
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حرکتی از حروف که هنگام تلفظ آن دهان گشوده می شود، زبر، نشانۀ این حرکت که در روی حرف گذاشته می شود
علامت حرکت در روی حرف، در فارسی زبر گویند
فتح، گشاینده تر
گشاد شدن، باز شدن
گشاینده، باز کننده