جدول جو
جدول جو

معنی فتح - جستجوی لغت در جدول جو

فتح
گشودن، باز کردن، پیروز شدن، گشودن شهری و گرفتن آن، گشایش، پیروزی،
چهل و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۹ آیه
فتح باب: گشودن در، کنایه از شروع کار، در علم نجوم کنایه از اتصال دو ستاره به گونه ای که خانه های آن ها مقابل هم باشد و این حالت را نشانۀ نزول باران یا برف می دانستند
فتح کردن: گشادن، گشودن، پیروز شدن بر دشمن، تسخیر کردن
تصویری از فتح
تصویر فتح
فرهنگ فارسی عمید
فتح
(فَ)
سورۀ چهل وهشتم از قرآن. از سوره های مدنی و دارای بیست ونه آیت است، پیش از سورۀ حجرات. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
فتح
(فَ حُلْ لاه بُ)
دهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابویی بخش گچساران، که در چهارهزارگزی شمال راه شوسۀ گچساران به بهبهان قرار دارد. جایی کوهستانی و معتدل، و دارای 150 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنها عبا و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنان از طایفۀ باشت و بابویی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
فتح
(فُتُ)
در فراخ گشاده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، شیشۀ فراخ سر. (منتهی الارب). شیشۀ بی سربند و بی غلاف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فتح
گشادن، فیروزی و گشایش
تصویری از فتح
تصویر فتح
فرهنگ لغت هوشیار
فتح
((فَ تْ))
باز کردن، گشودن، تسخیر کردن، پیروز شدن، گشایش، پیروزی
تصویری از فتح
تصویر فتح
فرهنگ فارسی معین
فتح
گشایش، پیروزی
تصویری از فتح
تصویر فتح
فرهنگ واژه فارسی سره
فتح
پیروزی، تسخیر، چیرگی، ظفر، غلبه، مسخر، نصرت، باز کردن، گشادن، گشایش، گشودن
متضاد: شکست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فتح
انتصارٌ
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به عربی
فتح
Conquest
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فتح
conquête
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فتح
فتح
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به اردو
فتح
conquista
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فتح
завоевание
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به روسی
فتح
Eroberung
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به آلمانی
فتح
podbój
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به لهستانی
فتح
завоювання
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فتح
فتح، پیروزی
دیکشنری اردو به فارسی
فتح
বিজয়
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به بنگالی
فتح
conquista
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فتح
การพิชิต
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به تایلندی
فتح
ushindi
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فتح
fetih
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فتح
征服
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به ژاپنی
فتح
征服
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به چینی
فتح
conquista
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فتح
정복
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به کره ای
فتح
penaklukan
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فتح
विजय
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به هندی
فتح
verovering
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به هلندی
فتح
כִּיבּוּשׁ
تصویری از فتح
تصویر فتح
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فتحه
تصویر فتحه
حرکتی از حروف که هنگام تلفظ آن دهان گشوده می شود، زبر، نشانۀ این حرکت که در روی حرف گذاشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
(فَ حا)
باد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فتحه
تصویر فتحه
علامت حرکت در روی حرف، در فارسی زبر گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتحه
تصویر فتحه
((فَ حِ))
علامت حرکت فتح که بالای حرف گذاشته می شود، زبر، جمع فتحات
فرهنگ فارسی معین