دو موضع ختان زن و مرد، منه: اذا التقی الختانان قیل هو کنایه لطیفه عن تغییب الحشفه. از آنجا که ’التقاء فارسان’ اصطلاحی است برای تقابل آن دو ’التقاء ختانان’ تقابل دو موضع ختان می باشد. (منتهی الارب)
دو موضع ختان زن و مرد، منه: اذا التقی الختانان قیل هو کنایه لطیفه عن تغییب الحشفه. از آنجا که ’التقاء فارسان’ اصطلاحی است برای تقابل آن دو ’التقاء ختانان’ تقابل دو موضع ختان می باشد. (منتهی الارب)
در حال فشاندن: رخ باغ بد ز ابر شسته به نم فشانان ز گل شاخ بر سر درم. اسدی. - آستین فشانان، بی اعتنا: شکرفروش مصری حال مگس چه داند؟ این دست شوق بر سر وآن آستین فشانان. سعدی. رجوع به ترکیب های کلمه آستین شود
در حال فشاندن: رخ باغ بد ز ابر شسته به نم فشانان ز گل شاخ بر سر درم. اسدی. - آستین فشانان، بی اعتنا: شکرفروش مصری حال مگس چه داند؟ این دست شوق بر سر وآن آستین فشانان. سعدی. رجوع به ترکیب های کلمه آستین شود
قریه ای است میان مروالرود و بلخ و به قریۀ زریق بن کثیرالسعدی معروف است در آن ذکری است از مقتل یحیی بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب. (معجم البلدان)
قریه ای است میان مروالرود و بلخ و به قریۀ زُریق بن کثیرالسعدی معروف است در آن ذکری است از مقتل یحیی بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب. (معجم البلدان)
آلت سنگ اندازی که از رسن دوتاه (پشمی یا ابریشمی) سازند و بدان سنگ اندازند. توضیح بعض استادان فلاخن را با من و گلشن قافیه کرده اند ازینرو بعضی فلاخن بضم خای معجمه - که مشهور است - خطا دانسته اند
آلت سنگ اندازی که از رسن دوتاه (پشمی یا ابریشمی) سازند و بدان سنگ اندازند. توضیح بعض استادان فلاخن را با من و گلشن قافیه کرده اند ازینرو بعضی فلاخن بضم خای معجمه - که مشهور است - خطا دانسته اند