جدول جو
جدول جو

معنی فتابی - جستجوی لغت در جدول جو

فتابی
دارابی، از مرکبات، میوه اش بزرگتر از پرتقال و طعم آن ترش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کتابی
تصویر کتابی
نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی،
دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی،
ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله،
در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
فرهنگ فارسی عمید
تخلص شاعری از مردم ساوه
لغت نامه دهخدا
منسوب به آفتاب، شمسی، در آفتاب پرورده، در آفتاب بقوام آمده،
- گل قند آفتابی، گلقند آفتاب پرورد، مجازاً، لب معشوق:
گلقند آفتابی تو درهمی بچند؟
، به آفتاب خشک شده: کشمش آفتابی،
- آفتابی شدن، سخت آشکار و علنی شدن، و بیشتر کاری زشت،
-، از خانه بیرون آمدن منزوی و معتزل،
-، به آفتاب رو درآمدن،
- آفتابی شدن قنات در جائی، بر سطح زمین، جاری شدن آن در آن جای: آب شاه در ارک آفتابی میشود،
- آفتابی کردن، سخت علنی کردن چیزی نهفته و پنهان را،
- روزی آفتابی، روزی بی ابر، صحو، مصرح، بی میغ، باز،
- یک روزآفتابی، یک روز،
، سایبان، چتر، آفتاب گردان:
پیش روی تو آفتابی زلف
زیر زلف تو سایه پرور گل،
وحشی،
، لنگ حمام خشک و بی نم، رنگ بگشته و داغ زده از آفتاب، چون سیب و مانند آن، بغایت سرخ، ظرفی آهنین، قسمی کشمش که در آفتاب خشک کنند، مقابل سایه خشک
لغت نامه دهخدا
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
سایبان، چتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
نامه ای - نیپک، بغلی منسوب به کتاب، کافر کتابی: (از علم رهی بمعرفت پیدا کن، مانند کتابی که مسلمان گردد) (جل سیادت) یا کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره)، مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتانی
تصویر فتانی
در تازی نیامده شهر آشوبی حالت و کیفیت فتان فتنه انگیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتاوی
تصویر فتاوی
جمع فتوی
فرهنگ لغت هوشیار
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتابی
تصویر شتابی
زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتابی
تصویر پتابی
توسرخ
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی پارچه موجدار و رنگارنگ شبیه اطلس که در عتابیه بغداد بافته می شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
منسوب به آفتاب، شمسی، در آفتاب پرورده، در آفتاب خشک شده، کشمش آفتابی، بی ابر، رنگ بگشته و داغ زده از آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
مشمسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
Sunny
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
ensoleillé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
धूपदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
soleado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
солнечный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
sonnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
сонячний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
słoneczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
阳光明媚的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
ensolarado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
soleggiato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
zonnig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
cerah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
แดดออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
دھوپ والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
রৌদ্রজ্জ্বল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
jua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
güneşli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
햇살이 좋은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
日差しの強い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آفتابی
تصویر آفتابی
שטוף שמש
دیکشنری فارسی به عبری