نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی، دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی، ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله، در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب، کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی، دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی، ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله، در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب، کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
منسوب به آفتاب، شمسی، در آفتاب پرورده، در آفتاب بقوام آمده، - گل قند آفتابی، گلقند آفتاب پرورد، مجازاً، لب معشوق: گلقند آفتابی تو درهمی بچند؟ ، به آفتاب خشک شده: کشمش آفتابی، - آفتابی شدن، سخت آشکار و علنی شدن، و بیشتر کاری زشت، -، از خانه بیرون آمدن منزوی و معتزل، -، به آفتاب رو درآمدن، - آفتابی شدن قنات در جائی، بر سطح زمین، جاری شدن آن در آن جای: آب شاه در ارک آفتابی میشود، - آفتابی کردن، سخت علنی کردن چیزی نهفته و پنهان را، - روزی آفتابی، روزی بی ابر، صحو، مصرح، بی میغ، باز، - یک روزآفتابی، یک روز، ، سایبان، چتر، آفتاب گردان: پیش روی تو آفتابی زلف زیر زلف تو سایه پرور گل، وحشی، ، لنگ حمام خشک و بی نم، رنگ بگشته و داغ زده از آفتاب، چون سیب و مانند آن، بغایت سرخ، ظرفی آهنین، قسمی کشمش که در آفتاب خشک کنند، مقابل سایه خشک
منسوب به آفتاب، شمسی، در آفتاب پرورده، در آفتاب بقوام آمده، - گل قند آفتابی، گلقند آفتاب پرورد، مجازاً، لب معشوق: گلقند آفتابی تو درهمی بچند؟ ، به آفتاب خشک شده: کشمش آفتابی، - آفتابی شدن، سخت آشکار و علنی شدن، و بیشتر کاری زشت، -، از خانه بیرون آمدن منزوی و معتزل، -، به آفتاب رو درآمدن، - آفتابی شدن قنات در جائی، بر سطح زمین، جاری شدن آن در آن جای: آب شاه در ارک آفتابی میشود، - آفتابی کردن، سخت علنی کردن چیزی نهفته و پنهان را، - روزی آفتابی، روزی بی ابر، صحو، مصرح، بی میغ، باز، - یک روزآفتابی، یک روز، ، سایبان، چتر، آفتاب گردان: پیش روی تو آفتابی زلف زیر زلف تو سایه پرور گل، وحشی، ، لنگ حمام خشک و بی نم، رنگ بگشته و داغ زده از آفتاب، چون سیب و مانند آن، بغایت سرخ، ظرفی آهنین، قسمی کشمش که در آفتاب خشک کنند، مقابل سایه خشک
نامه ای - نیپک، بغلی منسوب به کتاب، کافر کتابی: (از علم رهی بمعرفت پیدا کن، مانند کتابی که مسلمان گردد) (جل سیادت) یا کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره)، مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن
نامه ای - نیپک، بغلی منسوب به کتاب، کافر کتابی: (از علم رهی بمعرفت پیدا کن، مانند کتابی که مسلمان گردد) (جل سیادت) یا کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره)، مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد