دهی از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 13هزارگزی شمال سردشت و 6500گزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد، کوهستانی و سردسیر سالم و دارای 82 تن سکنه است، آب از رود خانه سردشت دارد، محصول آن غلات و توتون و مازوج و کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 13هزارگزی شمال سردشت و 6500گزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد، کوهستانی و سردسیر سالم و دارای 82 تن سکنه است، آب از رود خانه سردشت دارد، محصول آن غلات و توتون و مازوج و کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
فاژ است که خمیازه باشد. (برهان) : تو زر خواهی و من سخن عرضه دارم تو در فاژه افتی و من در عطاسه. انوری. رجوع به فاژ شود، سایبان. (برهان). رجوع به فاژ شود
فاژ است که خمیازه باشد. (برهان) : تو زر خواهی و من سخن عرضه دارم تو در فاژه افتی و من در عطاسه. انوری. رجوع به فاژ شود، سایبان. (برهان). رجوع به فاژ شود
بدیع، و اصل آن واه واه یعنی وه وه بوده (!) بمعنی خوب خوب، و واو و فاء به یکدیگر تبدیل جسته اند، (آنندراج)، چیزی بدیع و نیکو، (اوبهی)، هر چیز نیکو و غریب، (برهان) : تو همی گوی شعر تا فردا بخشدت خواجه جامۀ فافا، بلجوهر (از یادداشت بخط مؤلف)
بدیع، و اصل آن واه واه یعنی وه وه بوده (!) بمعنی خوب خوب، و واو و فاء به یکدیگر تبدیل جسته اند، (آنندراج)، چیزی بدیع و نیکو، (اوبهی)، هر چیز نیکو و غریب، (برهان) : تو همی گوی شعر تا فردا بخشدت خواجه جامۀ فافا، بلجوهر (از یادداشت بخط مؤلف)
خمیازه، دهن دره، آسا، (یادداشت بخط مؤلف) : خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه را فاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت ؟ امیرخسرو دهلوی، بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است، (برهان)، فاژه، پاسک، باسک، (یادداشت بخط مؤلف)
خمیازه، دهن دره، آسا، (یادداشت بخط مؤلف) : خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه را فاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت ؟ امیرخسرو دهلوی، بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است، (برهان)، فاژه، پاسک، باسک، (یادداشت بخط مؤلف)