جدول جو
جدول جو

معنی فانیذ - جستجوی لغت در جدول جو

فانیذ
(دخترانه)
قند، شکر
تصویری از فانیذ
تصویر فانیذ
فرهنگ نامهای ایرانی
فانیذ
معرب پانید که قند سپید باشد، (منتهی الارب) (برهان)، رجوع به فانید شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پانیذ
تصویر پانیذ
(دخترانه)
شکر، فانیذ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فانی
تصویر فانی
نیست شونده، ناپایدار، نابودشونده، برای مثال خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست / پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست (سعدی۲ - ۶۳۷)، در تصوف ویژگی آنکه در طریقت و سلوک به مرحلۀ فنا رسیده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پانیذ
تصویر پانیذ
قند سفید، شکر، شیرۀ نیشکر، شکر سرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فانید
تصویر فانید
قند سفید، شکر، برای مثال ز بنگاه حاتم یکی پیر مرد / طلب ده درم سنگ فانید کرد (سعدی۱ - ۹۲)، شیرۀ نیشکر، شکر سرخ
فرهنگ فارسی عمید
(پانیذ)
پانید. شکرقلم. نوعی ازحلوا. و فانیذ معرب آن است. (برهان). رجوع به بانیذشود. فانیذ: و (اندر سلابور هندوستان) شکر و انگبین و پانیذ و جوز هندی... سخت بسیار است. (حدود العالم). و از این ناحیت (سند) پوست و چرم و ابانکها سرخ و نعلین و خرما و پانیذ خیزد. (حدود العالم). کیز، کوشک قند، به (؟) سد (؟) درک، اسکف این همه شهرهائیند از حدود مکران و بیشترین پانیذها که اندر جهان ببرند از این شهرکها خیزد. (حدود العالم).
ز بنگاه حاتم یکی نیکمرد
طلب ده درم سنگ، فانیذ کرد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مؤنث فانی. رجوع به فانی شود
لغت نامه دهخدا
معرب پانید است و نوعی از حلوا، و بمعنی قند و شکر نیز گفته اند، آب نیشکر اگر پس از طبخ و انعقاد بی تصفیه باشد آن را قند سیاه گویند و اطبا شکر سرخ خوانند، و شکر بر سه نوع است یکی سیاه رنگ، دیگر سرخرنگ، و دیگر سفید، چون شکر سفید را بجوشانند و صافی نموده منعقد گردانند آن را نبات سفید گویند و چون دو مرتبه تصفیه کرده در ظرفی بریزند که در آن جدا گردد آن را شکر سلیمانی گویند، چون سیم تصفیه نمایند و در قالب صنوبری بریزند آن را فانید گویند، (از آنندراج)، لیث گوید عصارۀ نیشکر چون منجمد شود فانید از او سازند، (از ترجمه صیدنه)، به پارسی پانید گویند، بهترینش آن بود که از قند سپید سازند، طبیعتش گرم و خشک است، در دوم شکم را نرم دارد و سرفه را دفع کند و سینه را نیکو بود، (تحفۀ حکیم مؤمن)، فانید کعب الغدا را گویند، (از اختیارات بدیعی) : این جمع را مویزبای باید ساخت و حلوای فانید مزعفر، (اسرارالتوحید)،
ز بنگاه حاتم یکی نیک مرد
طلب ده درم سنگ، فانید کرد،
سعدی،
مؤلف برهان با ذال معجم ضبط کرده است، رجوع به فانیذ شود،
- فانید سجزی، نوعی فانید که به سیستان کردندی، (یادداشت بخط مؤلف، از ابن البیطار)، فانیده، رجوع به فانیده شود
لغت نامه دهخدا
مفرد موانیذ است، ادی شیر گوید: مانیذ الجزیه، بقیت آن، مأخوذ از ’مانیده’ است به معنی باقی، (از حاشیۀ المعرب جوالیقی ص 325)، و رجوع به مانید شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پانیذ
تصویر پانیذ
پانید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فانید
تصویر فانید
پارسی تازی گشته پانید پانیذ (قند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فانیه
تصویر فانیه
مونث فانی بنگرید به فانی و گیتی این جهان مونث فانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فانی
تصویر فانی
نیست شونده، ناپایدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فانی
تصویر فانی
نابود شونده، نیست شونده، ناپایدار، بی ثبات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پانیذ
تصویر پانیذ
شکر سرخ، قند مکرر، شکر قلم، شکربرگ، نوعی حلوا مانند شکر لیکن از آن غلیظ تر که از شکر و روغن و بادام تلخ و خمیر می ساختند، سکرالعشر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فانید
تصویر فانید
شکر سرخ یا زرد، قند سفید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فانی
تصویر فانی
زودگذر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فانی
تصویر فانی
Mortal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فانی
تصویر فانی
mortel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فانی
تصویر فانی
смертный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فانی
تصویر فانی
sterblich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فانی
تصویر فانی
śmiertelny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فانی
تصویر فانی
смертний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فانی
تصویر فانی
mortal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فانی
تصویر فانی
mortal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فانی
تصویر فانی
mortale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فانی
تصویر فانی
sterfelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فانی
تصویر فانی
नश्वर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فانی
تصویر فانی
fana
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فانی
تصویر فانی
치명적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فانی
تصویر فانی
אנושי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فانی
تصویر فانی
致命的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فانی
تصویر فانی
致命的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فانی
تصویر فانی
ölümlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی