جدول جو
جدول جو

معنی فانی - جستجوی لغت در جدول جو

فانی
نیست شونده، ناپایدار، نابودشونده، برای مثال خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست / پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست (سعدی۲ - ۶۳۷)، در تصوف ویژگی آنکه در طریقت و سلوک به مرحلۀ فنا رسیده است
تصویری از فانی
تصویر فانی
فرهنگ فارسی عمید
فانی
ناپاینده، (ربنجنی)، نیست شونده، ناپایدار:
اگر عقل فانی نگردد تو عقلی
وگر جان همیشه بماند تو جانی،
منوچهری،
ما همه فانی و بقا بس تو راست
ملک تعالی و تقدس تو راست،
نظامی،
، (اصطلاح عرفان) کسی را گویند که در راه شناخت حق و وصال معشوق از خود درگذرد و در معشوق فنا شود تا به او بقا پذیرد:
گر مرا در عشق خود فانی کنی
باقیت بر جان من شکرانه ای است،
عطار،
چو فانی شد دلت اندر ره عشق
قرار عشق جانان بی قرار است،
عطار،
خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست،
سعدی،
، پیر سالخورده، (منتهی الارب)، پیری که قوای او رفته باشد، (از اقرب الموارد)،
- دار فانی، کنایت از دنیاست که پایدار نماند
لغت نامه دهخدا
فانی
نیست شونده، ناپایدار
تصویری از فانی
تصویر فانی
فرهنگ لغت هوشیار
فانی
نابود شونده، نیست شونده، ناپایدار، بی ثبات
تصویری از فانی
تصویر فانی
فرهنگ فارسی معین
فانی
زودگذر
تصویری از فانی
تصویر فانی
فرهنگ واژه فارسی سره
فانی
تباهی پذیر، زوال پذیر، معدوم، میرا، میرنده، هالک، بی ثبات، زودگذر، ناپایدار
متضاد: ابدی، باقی، جاوید
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فانی
مميتٌ
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به عربی
فانی
Mortal
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فانی
mortel
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فانی
فانی
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به اردو
فانی
mortal
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فانی
смертный
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به روسی
فانی
sterblich
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به آلمانی
فانی
śmiertelny
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به لهستانی
فانی
смертний
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فانی
فانی
دیکشنری اردو به فارسی
فانی
মৃত্যুঞ্জয়ী
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به بنگالی
فانی
mortale
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فانی
มนุษย์
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به تایلندی
فانی
mfu
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فانی
ölümlü
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فانی
致命的な
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
فانی
致命的
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به چینی
فانی
mortal
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فانی
치명적인
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به کره ای
فانی
fana
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فانی
नश्वर
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به هندی
فانی
sterfelijk
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به هلندی
فانی
אנושי
تصویری از فانی
تصویر فانی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فانیذ
تصویر فانیذ
(دخترانه)
قند، شکر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فانید
تصویر فانید
قند سفید، شکر، برای مثال ز بنگاه حاتم یکی پیر مرد / طلب ده درم سنگ فانید کرد (سعدی۱ - ۹۲)، شیرۀ نیشکر، شکر سرخ
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
مؤنث فانی. رجوع به فانی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فانیه
تصویر فانیه
مونث فانی بنگرید به فانی و گیتی این جهان مونث فانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فانید
تصویر فانید
پارسی تازی گشته پانید پانیذ (قند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فانید
تصویر فانید
شکر سرخ یا زرد، قند سفید
فرهنگ فارسی معین