جدول جو
جدول جو

معنی فالچی - جستجوی لغت در جدول جو

فالچی
فالگیر، فالکباز، طالعبین، (یادداشت بخط مؤلف)، و رجوع به فال و فالکباز شود
لغت نامه دهخدا
فالچی
فال بین بنگرید به فال بین فالگیر طالع بین
تصویری از فالچی
تصویر فالچی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شال فروش، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
یکی از بلاد قدیمی ایتالیا در سرزمین اتروریا، نزدیک رود تیبر بود که در 394 قبل از میلاد به دست رومیان افتاد. (تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ایلچی. (فرهنگ ناظم الاطباء). بمعنی فرستاده و رسول. ایلچی و الشی و الاچی نیز گویند جمع آن الچیّه است. (دزی ج 1 ص 33). در آذربایجان ایلچی نویسند و الچی تلفظ کنند. رجوع به ایلچی شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
رجوع به الجه و الجی و غیاث اللغات شود، نگار خانه مانی نقاش باشد. گویند اصل این لغت به این معنی ارثنگ با ثای مثلثه بوده، ثاء را با زای فارسی بدل کرده اند ارژنگ شده. (برهان). کار خانه مانی. (اوبهی). بعضی گفته اند بتکده ای که در چین بوده:
یکی نامه مانند ارژنگ چین
نبشتند و کردند چند آفرین.
فردوسی.
نبشتند برسان ارژنگ چین
سوی شاه با صد هزار آفرین.
فردوسی.
گر التفات خداوندیش بیاراید
نگار خانه چینی و نقش ارژنگی است.
سعدی.
، بعضی گویند نام مانی ارژنگ بوده و مانی دعائی است که او را کرده اند و لقب او شده است (!). (برهان) (غیاث) :
که در چین دیدم از ارژنگ پرکار
که کردی دائره بی دور پرگار.
امیرخسرو.
، جمعی گویند نام نقاشی است غیر مانی و او نیز در هنروری مانند مانی بوده است. (برهان). نام مصوری بوده مانند مانی. (جهانگیری). نقاشی از چین که نظیر مانی بود. (غیاث) :
روان کرد کلک شبه رنگ را
ببرد آب مانی و ارژنگ را.
نظامی.
بقصر دولتم مانی و ارژنگ
طراز سحر می بستند بر سنگ.
امیرخسرو.
، در صحاح آمده ارژنگ نام کسی بود که مانی وزیر وی بوده (!). (شعوری). و رجوع به ارتنگ وارثنگ شود
لغت نامه دهخدا
سمعانی نویسد: منسوب است به یکی از بلاد فارس، (الانساب)، منسوب به فال است، رجوع به فال شود، و نیزمنسوب است به فاله در خوزستان، رجوع به فاله شود
لغت نامه دهخدا
علی بن احمد، ادیب فاضل و شاعر ماهر، مکنی به ابوالحسن و منسوب به دیهی فال نام در آخر سمت جنوبی نواحی فارس و یا به شهری فاله نام نزدیک ایذج (ایذه) از بلاد خوزستان بوده، و در بصره اقامت داشته و از مشایخ آنجا استفاده نموده و در سال 448 هجری قمری در بغداد وفات یافته است، مدفنش در مقبرۀ جامع منصور است، (از ریحانه الادب ج 3 ص 187)
لغت نامه دهخدا
گوشت مغاکچۀ سرین، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
به گونه ای که در فارسی به کار برند شگونی، اختری پیشگوی کندا قالی به آرش گوشت مغاکچه سرین پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار
طمعکار، حریص، خوکی
دیکشنری اردو به فارسی