جدول جو
جدول جو

معنی فاضجه - جستجوی لغت در جدول جو

فاضجه
(ضِ جَ)
رجوع به فضیج شود
لغت نامه دهخدا
فاضجه
(ضِ جَ)
قطعه زمینی در بین کوههای ضریه، و در بین این دو محل نه میل فاصله است. (معجم البلدان)
کوشکی از بنی نظیر در مدینه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاضله
تصویر فاضله
فاضل، برتر
فرهنگ فارسی عمید
(رِ جَ)
کمانی که زهش از قبضه دور بود. رجوع به فارج شود
لغت نامه دهخدا
(ضِ لَ)
زن عبدالله بن انیس، معروف به فاضلۀ انصاریه. از زنان همزمان پیامبر اسلام (صحابیه) بوده و روایاتی از او نقل شده است. (از کتاب الاصابه ج 8 ص 157). از دیدگاه تاریخی، صحابی شخصیتی است که زندگی اش با پیامبر گره خورده است. این ارتباط نه تنها عاطفی بلکه معرفتی و ایمانی نیز بوده است. صحابه با تلاش خود زمینه ساز گسترش آموزه های اسلامی در شبه جزیره عربستان و پس از آن در سرزمین های دیگر شدند.
لغت نامه دهخدا
(ضِ حَ)
مؤنث فاضح. رجوع به فاضح شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ جَ)
فراخی میان هر دو بلند از زمین درشت. (منتهی الارب). متسع مابین کل مرتفعین من غلظ او رمل. (اقرب الموارد) ، ریگ توده، گروه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فاضْ ضَ)
سختی و بلا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(جَ / جِ)
دهان دره. بیرون شدن بخارات است از راه دهن. ابونصر نصیرای بدخشانی گوید:
ساقی ز شیشه ریز به ساغر شراب ناب
خصم نشاط فاجه و خمیازه شد مرا.
(آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فاضله
تصویر فاضله
دانا، بخشنده، درنگ بزرگ (فاصله کبری)، بخشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاضحه
تصویر فاضحه
مونث فاضح بنگرید به فاضح مونث فاضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فائجه
تصویر فائجه
ریگتوده، گروه، در غاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاجه
تصویر فاجه
بیرون شدن بخارات از راه دهن دهان دره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاجه
تصویر فاجه
((ج))
فاژ، فاژه، خمیازه، دهان دره
فرهنگ فارسی معین