جدول جو
جدول جو

معنی فازمتر - جستجوی لغت در جدول جو

فازمتر
((مِ))
وسیله ای معمولاً به شکل پیچ گوشتی دارای لامپی کوچک که به وسیله آن می توان وجود جریان برق را در پریز و... نشان داد. فازسنج، فازنما
فرهنگ فارسی معین
فازمتر
نوعی پیچ گوشتی با لامپ کوچکی در بالای دستۀ آنکه با روشن شدن آن وجود جریان برق متناوب معلوم می شود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاز متر
تصویر فاز متر
در فرانسوی نمود سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازمهر
تصویر نازمهر
(دخترانه)
مهرناز، زیبا چون خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فتومتر
تصویر فتومتر
وسیله ای برای اندازه گیری شدت نور یک منبع، نورسنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گازومتر
تصویر گازومتر
ابزاری جهت اندازه گیری حجم گازها بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتر
تصویر فاتر
سست، ضعیف، نیم گرم، ولرم
فرهنگ فارسی عمید
سست: زبون، آب نیم گرم سست زبون. یا آب (ماء) فاتر. آب نیمگرم. یا خاطر فاتر. هوش کند و کم ادارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فازر
تصویر فازر
مور سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتر
تصویر فاتر
((تِ))
سست، ضعیف، آب نیم گرم
فرهنگ فارسی معین