جدول جو
جدول جو

معنی فارفانی - جستجوی لغت در جدول جو

فارفانی
منسوب است به فارفان که قریه ای است از قرای اصفهان، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فارغانه
تصویر فارغانه
در حال فراغت و آسایش خاطر، برای مثال داشت از تیغ و تیغ بازی دست / فارغانه به رود و باده نشست (نظامی - ۶۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دار فانی
تصویر دار فانی
سرای میرا، کنایه از دنیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عارفانه
تصویر عارفانه
به روش عارفان، عارف وار، عارف مانند مانند عارفان، دارای مفاهیم و مضامین عرفانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاردانی
تصویر کاردانی
کاردان بودن، دانندگی و بینایی در کار، برای مثال بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تایید آسمانی نیست (سعدی - ۸۴)، دورۀ تحصیلات دانشگاهی دوساله، فوق دیپلم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
بسیاری، کثرت، وفور نعمت
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایۀ شهرستان اصفهان که در 30 هزارگزی جنوب کوهپایه و 30 هزارگزی جنوب راه شوسۀ اصفهان به یزد واقع است، جلگه ای معتدل و دارای 300 تن سکنه است، آب آنجا از رودخانه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت، صنعت دستی زنان کرباس بافی و پنبه ریسی است، راه مالرودارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)، فارفاآن نیزآمده است، رجوع به نزههالقلوب چ لیدن ج 3 ص 48 شود
لغت نامه دهخدا
ابومنصور محمد بن بکر بن اسماعیل سمرقندی فارانی، از محدثان و منسوب به قریۀ فاران از نواحی سغد از ایالت سمرقند بود، رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به فورفاه که از قرای سغد است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساربانی
تصویر ساربانی
شتربانی ساروانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغانه
تصویر فارغانه
آسوده دار در حال فراغت و آسایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاکهانی
تصویر فاکهانی
میوه فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
بسیاری کثرت، وفور نعمت خصب رخاء فراخی، بسامد تکرر کثرت وقوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناروانی
تصویر ناروانی
کساد، بی رواجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارفتنی
تصویر نارفتنی
آنکه رفتنی نیست آن کس که نرود ماندنی، آنچه که نباید کرد نکردنی: (بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارفانی
تصویر دارفانی
ناپایدار، دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاردانی
تصویر کاردانی
دانندگی کار، شناسندگی کار، اطلاع، بصیرت، وزارت، دوره تحصیلات دانشگاهی دو ساله یا اندکی بیش تر، فوق دیپلم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرافکنی
تصویر فرافکنی
((فَ فِ کَ))
خوی و خصلت هایی خود را ناآگاهانه به دیگران نسبت دادن، تعارض ها و ستیزهای درونی خود را به دنیای خارج نسبت دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عارفانه
تصویر عارفانه
((رِ نِ))
مانند عارف ها، عرفانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
بسیاری، وفور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
کثرت، وفور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
Abundance, Plentitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
abondance, plénitude
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
abundância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
изобилие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
Überfluss, Fülle
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
obfitość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
достаток
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
abundancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
abbondanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
overvloed
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
प्रचुरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
kelimpahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
풍부
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
שפע , שֶׁפַע
دیکشنری فارسی به عبری