جدول جو
جدول جو

معنی فاداسون - جستجوی لغت در جدول جو

فاداسون
بابونج ابیض، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراماسون
تصویر فراماسون
عضو سازمان یا جمعیت فراماسونری
فرهنگ فارسی عمید
به یونانی حرف است، (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به حرف شود
لغت نامه دهخدا
فراسیون است، رجوع به فراسیون شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ شُ دَ)
واداشتن. بازداشتن و نگاه داشتن، روبرونمودن. (ناظم الاطباء). رجوع به فا و واداشتن شود
لغت نامه دهخدا
از قرای بخاراست، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
روغن ترب است. (فهرست مخزن الادویه). دهن الفجل است. (اختیارات بدیعی)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
لبلاب است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فَدْ دا)
جمع واژۀ فداد. رجوع به فداد شود، شتربانان. چوپانان. خربندگان، گاوبندگان، کشاورزان، کسانی که پیوسته درشتران باشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آنانکه آواز را بلند و درشت نمایند در کشتها وستوران خود، و در این باره حدیثی است: ان الجفاء و القسوه فی الفدادین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
فراسیون بنگرید به فراسیون گیاهی است از تیره نعناعیان که پوشیده از کرکهای پنبه یی مایل به سفید و ارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر است که در اماکن مخروب و کنار جاده ها و نقاط بایر غالب نواحی اروپا و شمال افریقا و جزایر قناری در آسیا (از جمله ایران) می روید. ساقه اش راست و منشعب و مایل به سفید و پوشیده از کرکهای پنبه یی و برگهای آن متقابل و ساده و بیضوی است. گلهایش سفید رنگ و به طور مجتمع در کنار برگهای انتهایی قرار دارند. از برگها و همچنین سرشاخه های گلدار آن استفاده دارویی بعمل می آید و در ترکیب شیمیایی آن تانن و مواد چرب و مواد صمغی و یک ماده تلخ به نام ماروبی ئین موجود است. از این گیاه در طبابت به عنوان خلط آور و مقوی قلب و تب بر و اشتها آور و تقویت عمومی و ازدیاد ترشح صفرا و ضد عفونی کننده مجاری تنفسی استفاده می کنند و نیز در معالجه تب نوبه از آن استفاده می شود اسانس گیاه مزبور را جهت معطر کردن آبجو ولیکورهای مختلف به کار می برند حشیشه الکلب فراسیون ابیض گندنای کوهی شافار. یا فراسیون ابیض. فراسیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراماسون
تصویر فراماسون
فرانسوی آزاد راز (راز بنا گلکار) عضو فراماسونری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراماسون
تصویر فراماسون
((فِ سُ))
عضو جمعیت فراماسونری
فرهنگ فارسی معین