جدول جو
جدول جو

معنی فائلتان - جستجوی لغت در جدول جو

فائلتان
(ءِ لَ)
دو رگ است در بطن هر دو ران. (آنندراج). دو رگ است در بطن هر دو ران و محاذی همدیگر، او مضغتان من لحم اسفلها علی الصلوین من لدن ادنی الحجبتین مکتنفاالعصعص منحدرتان فی جانبی الفخذین و هما من الفرس کذلک و فال لغه فیه. (منتهی الارب). و رجوع به فال شود
لغت نامه دهخدا
فائلتان
دو رگ ران
تصویری از فائلتان
تصویر فائلتان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ)
دهی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 57 هزار گزی خاور سعیدآباد بر سر راه مالرو اسطورو به کهن سیاه واقع است و 20 تن سکنه دارد. مزارع بادامان سفیدوئیه، سرداب، سرسنگوئیه و سنگ شیرجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، حریر تنک باف و ریزه باف. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). حریر منقش. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
مدرسه فاضلخان، مدرسه معروفی بود در مشهد خراسان. از بناهای فاضلخان علاءالدولۀ تونی که در پیرامن 1060 هجری قمری به ساختمان آن آغاز کرد و برادرش ملا عبدالله تونی در 1075 هجری قمری آن را به پایان رسانید و در1064 هجری قمری کتابخانه ای شامل 366 جلد کتاب بر آن وقف کرد و روزبروز بر آن افزوده گشت. صاحب مطلعالشمس بهای تقریبی این کتابخانه را به نقل از سفرنامۀ فرزهفتادهزار تومان تعیین کرده است لیکن چون در 1308 هجری شمسی این کتابخانه را به آستان رضوی در مشهد منتقل کردند از مجموع کتب آن بیش از سیصد جلد نمانده بود، در 1309 هجری شمسی فهرستی برای این کتابخانه تهیه و چاپ شد. لیکن در 1311 هجری شمسی این مدرسه داخل فلکه قرار گرفت و خراب شد و این کتابخانه متفرق گردید، برخی از آن را به کتاب خانه آستانه بردند و برخی دیگر رابه مدرسه نواب منتقل ساختند. (الذریعه ج 9 ص 403)
لغت نامه دهخدا
(عِ تُ)
یکی از افاعیل عروضی که بصورت واحدی برای سنجش وزن شعر به کار میرود و در تقطیع اشعار کلمات را از نظر حروف ساکن و متحرک با آن مطابقه میکنند. این لفظ یکی از هشت یا شش واحدی است که در بحر رمل مثمن یا مسدس برای سنجش گنجانده میشود. در زبان فارسی بیشتر اشعار وزنی دارد که با صورت تام بحور عروضی تطبیق نمیکند و شعری که با هشت یا شش فاعلاتن کامل مطابق باشد کمیاب است. اشعار مثنوی مولانا جلال الدین بلخی در بحر رمل مسدس محذوف (یا مقصور) است یعنی در هر مصراع فاعلاتن سوم به فاعلن (یا فاعلات ) تبدیل میشود:
بشنو از نی چون حکایت میکند
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
و این شعر سعدی در مثمن مقصور:
ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سرگران از خواب و سرمست از شرابت دیدمی
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
از صورت صحیح و سالم این بحر شمس قیس رازی دو نمونۀ زیر را (یکی مثمن و دیگری مسدس) آورده است:
باز درپوشید گیتی تازه و رنگین قبایی
عالمی را کرد مشکین بوی زلف آشنایی
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
و نمونۀ مسدس این است:
ای نگارین روی دلبر زآن مایی
رخ مکن پنهان چو اندر جان مایی.
واحد عروضی فاعلاتن مرکب از یک سبب خفیف (فا) و یک وتد مقرون (علا) و سبب خفیف دیگر (تن) است. در بحرهای دیگر عروض نیز واحد فاعلاتن از زحاف و تغییر افاعیل دیگربه وجود می آید. رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم چ 1 دانشگاه ص 99 به بعد و نیز رجوع به رمل در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لَ نِ / اَلْ لَتانْ نِ)
آن دو مؤنث که. (ترجمان علامۀ تهذیب عادل). تثنیۀ الّتی در حال رفع. آن دو زن که. رجوع به التی و اقرب الموارد ذیل ’لتی’ شود
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
دو فاضل. در اصطلاح فقها و اصولیین منظور از فاضلان علامۀ حلی و استادش ابن سعیداست، و گروهی از جمله ملا صالح مازندرانی نوشته اند: گفته اند مراد از فلاضلان علامۀ حلی و پسرش فخرالمحققین است، و این درست نیست. (از ریحانه الادب ج 3 ص 184)
لغت نامه دهخدا
(عِ لَ تُ)
در علم عروض مزاحف (مخفف) فاعلاتن است که یکی از ارکان بحور شعر است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(مِ ءَ)
به صیغۀ تثنیه، دویست. دوصد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مائه و مائتین شود
لغت نامه دهخدا
(فُ لَ)
تثنیۀ مؤنث فلان. (منتهی الارب). رجوع به فلان و فلانه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زائدتان
تصویر زائدتان
جمع زائده افزودگان
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از افاعیل عروضی که به صورت واحدی برای سنجش شعر به کار می رود. و در تقطیع شعر آن را به کار برند این لفظ واحدیست که در تقطیع بحر رمل (مثمن یا مسدس) استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
آن دو مونث که (ترجمان القران ترتیب عادل ص 13) صیغه تثنیه مونث (اسم موصول) در حالت رفعی واللتین در حالت نصبی و جری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلتان
تصویر فلتان
شادمان، تیز رو: اسپ، دلیر
فرهنگ لغت هوشیار