به معنی گلوله است چه در فارسی غین و گاف به هم تبدیل مییابند. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). عجاجیر، غلولۀ خمیر، و آنکه بخورد آن را. (منتهی الارب). رجوع به گلوله شود: و اندر خایۀ او غلوله های سخت پدید آمده بود چون بادریسه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سبل از روی دیده برگیرد به غلوله که چشم نآزارد. شرف الدین پنجدهی. ، به معنی جوش و هجوم نوشته اند مگر در کتاب معتبر به نظر نیامده. (غیاث اللغات)
به معنی گلوله است چه در فارسی غین و گاف به هم تبدیل مییابند. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). عجاجیر، غلولۀ خمیر، و آنکه بخورد آن را. (منتهی الارب). رجوع به گلوله شود: و اندر خایۀ او غلوله های سخت پدید آمده بود چون بادریسه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سبل از روی دیده برگیرد به غلوله که چشم نآزارد. شرف الدین پنجدهی. ، به معنی جوش و هجوم نوشته اند مگر در کتاب معتبر به نظر نیامده. (غیاث اللغات)
خطا کردن، ضعیف و سست گردیدن، خطا کردن رای کسی در بازی فیال. (منتهی الارب) ، سست رای شدن مرد. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) ، خواب کردن به وقت عصر، و آن سبب جنون است. (غیاث)
خطا کردن، ضعیف و سست گردیدن، خطا کردن رای کسی در بازی فیال. (منتهی الارب) ، سست رای شدن مرد. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) ، خواب کردن به وقت عصر، و آن سبب جنون است. (غیاث)
نیمروزان خفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). - خواب قیلوله، خواب نیمروز. خواب قبل از ظهر. - وقت قیلوله، وقت خواب قیلوله یعنی قبل از ظهر. ، در نیمروز شراب خوردن. (منتهی الارب). رجوع به قیل شود
نیمروزان خفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). - خواب قیلوله، خواب نیمروز. خواب قبل از ظهر. - وقت قیلوله، وقت خواب قیلوله یعنی قبل از ظهر. ، در نیمروز شراب خوردن. (منتهی الارب). رجوع به قَیل شود
خواب نیمروز خواب چاشتگاه نیمروزان خفتن، خواب چاشتگاه: امیر محمود چون بدین حال واقف گشت وقت قیلوله به خرگاه آمد و این سخن با نوشتگین خاصه خادم بگفت. توضیح از این عبارت چهار مقاله بر می آید که به معنی خواب بعد از ظهر هم استعمال می شده: پس بدیوان تا نماز پیشین بماندی. و چون بازگشتی بخوان آمدی. جماعتی با او نان بخوردندی. پس به قیلوله مشغول شدی و چون برخاستی نماز بکردی و پیش شاهنشاه شدی و تا نماز دیگر پیش او مفاوضه و محاوره بودی
خواب نیمروز خواب چاشتگاه نیمروزان خفتن، خواب چاشتگاه: امیر محمود چون بدین حال واقف گشت وقت قیلوله به خرگاه آمد و این سخن با نوشتگین خاصه خادم بگفت. توضیح از این عبارت چهار مقاله بر می آید که به معنی خواب بعد از ظهر هم استعمال می شده: پس بدیوان تا نماز پیشین بماندی. و چون بازگشتی بخوان آمدی. جماعتی با او نان بخوردندی. پس به قیلوله مشغول شدی و چون برخاستی نماز بکردی و پیش شاهنشاه شدی و تا نماز دیگر پیش او مفاوضه و محاوره بودی
قسمت فاصله بین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچ بری کنند و آن بمنزله گلو طاق و سقف است: صفه ای تا فلک سر آورده گیلوی طاق او بر آورده (نظامی هفت پیکر. چا. استانبول 211 چا. ارمغان. 254)
قسمت فاصله بین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچ بری کنند و آن بمنزله گلو طاق و سقف است: صفه ای تا فلک سر آورده گیلوی طاق او بر آورده (نظامی هفت پیکر. چا. استانبول 211 چا. ارمغان. 254)