- غیطم
- شیر دفزک شیر سفت
معنی غیطم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غیم ها، ابرها، سحاب ها، جمع واژۀ غیم
گروه بسیار، خوش رفتار مرد
تاریکی
جمع غیم، از ریشه پارسی میغ ها ابرها
بک غوک، آبخیزه: در مادر چاه، سنگ پشت: نر، کاکلی پر موی
گلپر از گیاهان
ابر، بخارهای غلیظ شده یا تودۀ قطرات آب و ذرات یخ معلق در جو که از آن ها باران و برف و تگرگ می بارد، غمام، میغ، غین، غمامه، سحاب
ابر
فرو شدن، ناپدید گشتن، بوستان