جدول جو
جدول جو

معنی غژغژ - جستجوی لغت در جدول جو

غژغژ
صدای کشیده شدن دو سطح بر روی یکدیگر مانند لولا
تصویری از غژغژ
تصویر غژغژ
فرهنگ فارسی عمید
غژغژ
(غَ غَ)
یا غژغژه. مرغ جنگلی. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف غرغر است
لغت نامه دهخدا
غژغژ
صدای کفش و مانند آن: هر قدمی که بر می داشت (حاجی مراد) کفشهای نو او غژغژ صدا می کرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غژغژان
تصویر غژغژان
غژیدن، برای مثال غژغژان آمد به سوی طفل طفل / وارهید او از فتادن سوی سفل (مولوی - ۶۲۵)
فرهنگ فارسی عمید
(غَ غَ ژَ / ژِ)
مرغ دشتی. دجاجهالبری. غزغزه. (فرهنگ شعوری ورق 185 الف). مرغ جنگلی. غژغژ. (ناظم الاطباء). در فرهنگهای دیگر دیده نشد، و ظاهراً مصحف غرغره است. رجوع به غرغره شود
لغت نامه دهخدا
(غَ)
گاوی است که در مابین کوههای خطا وهندوستان پیدا میشود و آن را به لقب رومی قطاس میگویند، و بعضی گویند گاوی است دریایی و بحری، قطاس به سبب آن خوانند. (برهان قاطع). و آن را پرچم نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری). مخفف غژغاو. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). غژگاو. غژگا. غژغاو. کژگاو. کژگا. (برهان قاطع). رجوع به غژغاو و گاو خطایی شود:
در و دشت و که دید زاندازه بیش
دم گور و آهو و غژغا و میش.
اسدی (گرشاسب نامه).
، قلادۀ پرچم. (برهان قاطع). رجوع به غژغاو شود
لغت نامه دهخدا
(غَ ژَژْ)
نام گیاهی که بسیار تلخ است. (از آنندراج). گیاهی تلخ که جانور آن را نخورد. (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 180 الف)
لغت نامه دهخدا
(غَ غَ)
خزان. خزنده. (ناظم الاطباء). در حال سریدن با نشیمن:
غژغژان آمد به سوی طفل طفل
وارهید از اوفتادن سوی سفل.
مولوی.
پس ز گنج آخر آمد غژغژان
روی بر پایش نهاد آن پهلوان.
مولوی
لغت نامه دهخدا
گونه ایست گاو عظیمالجثه و داری موهای طویل که مخصوص کوهستانهای مرکزی آسیا (در نواحی تبت و هیمالیا در ارتفاعات بالغ بر دو هزار متر) است. از این گونه گاو دو نوع وجود دارد که هر دو نوع خاص کوهستان های مرکزی آسیا است. غژگاو دارای پوزه ای عاری از پشم و پیشانی کوتاه و شاخهای قوس دار است که رشد زیادی می کنند. تمام بدن این گاو از پشمهای طویل خاکستری رنگ سیاه و سفید پوشسده شده است. درازی پشمهای بدن وی به حدی است که حتی روی زمین نیز کشیده می شود. دم این حیوان نیز دارای موهای ظریف طویلی شبیه دم اسب است. غژگاواز همه گاوها عظیم الجثه تر و قوی تر است. اهالی تبت این حیوان را اهلی می کنند و از آن جهت بارکشی و محصولات شیر و پشم و گوشتش استفاده می کنند غژغاو غژغا غشغاو غژگا کج گاو کژ گاو. توضیح مولف برهان این کلمه را با قطاس نیز برابر دانسته که با توجه به معنی غژیاکژ که ابریشم باشد به نظر نمی آید که این تصور صحیح باشد زیرا قطاس ها عموما عاری از مو هستند
فرهنگ لغت هوشیار
خیزنده، در حال خزیدن در حال سریدن بانشیمن: غژغژان آمد بسوی طفل طفل وارهید از افتادن سوی سفل. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غژغژان
تصویر غژغژان
((غَ غَ))
خزنده، در حال خزیدن
فرهنگ فارسی معین