- غوشاد
- جایی که شب ها گلۀ گاو و گوسفند در آن به سر ببرند، شبغاره
معنی غوشاد - جستجوی لغت در جدول جو
- غوشاد
- جای فرود آمدن کاروان قافله گاه
- غوشاد
- جای فرود آمدن کاروان، قافله گاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یونانی تازی شده شلغم از گیاهان شلغم
جوانی که تازه داماد شده، تازه داماد
جنتیانا، گیاهی با ساقۀ بلند میان تهی گره دار، برگ های شبیه برگ کدو و گل های سرخ مایل به کبود که در کوه ها و جاهای نمناک و سایه دار می روید، دم کردۀ ریشۀ آن برای درمان اسهال، سوءهاضمه، کرم معده و یرقان به کار می رود، گوشاد
جنتیانا، گیاهی با ساقۀ بلند میان تهی گره دار، برگ های شبیه برگ کدو و گل های سرخ مایل به کبود که در کوه ها و جاهای نمناک و سایه دار می روید، دم کردۀ ریشۀ آن برای درمان اسهال، سوءهاضمه، کرم معده و یرقان به کار می رود، کوشاد
خوشه
پارسی تازی گشته کوشاد از گیاهان
شلغم، ریشۀ قهوه ای یا سفید رنگ گیاهی یکساله به همین نام که مصرف دارویی و خوراکی دارد، سلجم، شلجم، شلم، لفت
گشاد، گشاده میان، بدون سدره و کستی
سرگین خشک شدۀ گاو، گوسفند و مانند آن ها، برای مثال یکی ز راه همی زر برندارد و سیم / یکی ز دشت به نیمه همی چند غوشای (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۲۰) ، خوشۀ خشک شدۀ جو یا گندم
سرگین، سرگین خشک شده حیوانات، جایی که دام های اهلی شب در آن به سر می برند