جدول جو
جدول جو

معنی غوائل - جستجوی لغت در جدول جو

غوائل
(غَ ءِ)
جمع واژۀ غائله. (دهار) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غائله شود
لغت نامه دهخدا
غوائل
جمع غائله، سختی ها بدی ها پتیار ها جمع غائله (غایله) سختی ها بلاها
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غوایل
تصویر غوایل
غائله ها، شرها و فسادها، مهلکه ها، آشوب ها، سختی ها و گزندها، جمع واژۀ غائله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلائل
تصویر غلائل
غلاله ها، پیراهنهای نازک، پیراهن ها و هر لباسی که زیر لباس دیگر پوشیده شود، جمع واژۀ غلاله
فرهنگ فارسی عمید
(غِ)
شهری از شهرهای خزاعه. (منتهی الارب). از بلاد خزاعه در حجاز است. (از معجم البلدان) (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ)
جمع واژۀ مائل. رجوع به مائل شود، جمع واژۀ مائله به معنی زن باتبختر و زن خرامنده. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
قبیله ای است از عرب. (از لباب الالباب نقل ازغیاث). و قدیجعل اسماً للقبیله فلایصرف. (تاج العروس). شعبه ای از قبیلۀ بنی رکب منشعب از بنی اشعر. (تاریخ قم ص 283). رجوع به بنو وائل و عیون الاخبار شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
نام قریه ای است. (از لباب الالباب نقل از غیاث)
لغت نامه دهخدا
(غَ لِنْ)
غوالی. جمع واژۀ غالیه. (اقرب الموارد) رجوع به غالیه شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
غائل الحوض، آنچه از حوض دریده باشد. (منتهی الارب). ما انخرق من الحوض. (قطر المحیط). و رجوع بغائله شود
لغت نامه دهخدا
(اَ ءِ)
ج اوّل. اوایل. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). نحویین گویند: اصل اوائل اواول (با دو واو) بوده است ولی چون دو واو در دو طرف الف قرار گرفته اند وکلمه جمع و جمع ثقیل است دومی را بهمزه برگردانده اند و گاه قلب کنند و گویند اوالی. (از منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(زَ ءِ)
جمع واژۀ زائله. (اقرب الموارد) ، شکار، زنان، ستارگان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در علم احکام نجوم، بروجی که از پی بروج تالی اوتاد است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(غَ ءِ)
جمع واژۀ غلیله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غلیله شود
لغت نامه دهخدا
(غَ زِ)
جمع واژۀ غازله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غازله شود
لغت نامه دهخدا
(غَ یِ)
رجوع به غوائل شود: و چون ابوعلی آن رخنه برگرفت و از عوادی شرّ و غوایل ضرّ نصر فارغ شد... (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272ص 265). دام حبایل را جهان نام نهاده اند و شبک غوایل را زمان. (جهانگشای جوینی). فرمود که حکم پسران همین است. مادام که طریق رعایت جانب یکدیگر مسلوک دارنداز غوایل حوادث در امان مانند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غوایل
تصویر غوایل
جمع غائله (غایله) سختی ها بلاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوائل
تصویر حوائل
جمع حائل (حایل) زنان نازا، جمع حائل، زنان نازا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوائل
تصویر اوائل
جمع اول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوائل
تصویر زوائل
شکار، زنان، ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علوم اغوائل
تصویر علوم اغوائل
دانش های خردیک
فرهنگ لغت هوشیار
چپر حجیم
فرهنگ گویش مازندرانی