جدول جو
جدول جو

معنی غناوه - جستجوی لغت در جدول جو

غناوه
سازیست که مطربان نوازند، بازی با ارجوحه تاب خوردن
تصویری از غناوه
تصویر غناوه
فرهنگ لغت هوشیار
غناوه
((غُ وَ یا وِ))
سازی است که مطربان نوازند، تاب خوردن
تصویری از غناوه
تصویر غناوه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دناوه
تصویر دناوه
نزدیکی خویشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غباوه
تصویر غباوه
کند هوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غزاوه
تصویر غزاوه
جنگ و تاراج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غشاوه
تصویر غشاوه
پرده، پوشش، تاریکی چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناوه
تصویر قناوه
کیفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غشاوه
تصویر غشاوه
پرده، پوشش، تیرگی چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غشاوه
تصویر غشاوه
غطا، پرده، پوشش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناوه
تصویر ناوه
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی خرم آباد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غنوه
تصویر غنوه
توانگری
فرهنگ لغت هوشیار
ناوخرد، نوعی تیر، ناوی که ازآن گندم وجوازدول بگلوی آسیا ریزند، شیاری که درپشت آدمی است، شیاری که دردانه گندم و هسته خرماست، هرچیزمیان خالی، چوب کوتاه ومجوفی که گلکاران بوسیله آن گل کشند، طبقی چوبین که درآن خمیرکنند، ظرف چوبین: من فراموش نکردستم وهرگزنکنم آن تبوک جووآن ناوه اشنان ترا. (منجیک لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
((وِ))
ظرف چوبی که در آن گل یا خاک می ریختند و آن را روی شانه گرفته پای ساختمان می بردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناوه
تصویر ناوه
ظرف چوبی که در آن گل یا خاک می ریزند و به پای ساختمان می برند
فرهنگ فارسی عمید