- غلیث
- گندم آمیخته - نان سیاه نان گندم و جو، زهر آمیز برای شکار
معنی غلیث - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرمایه، چگال
سه یک
آنکه تشنگی شدید دارد، تشنه، کنایه از سوزش عشق یا اندوه، برای مثال غیر فصل و وصل پی بر از دلیل / لیک پی بردن بننشاند غلیل (مولوی۱ - ۷۰۹)
دارای مادۀ محلول بسیار در مایع مثلاً چای غلیظ،
شدید، پررنگ مثلاً آرایش غلیظ،
کنایه از فشرده و انبوه مثلاً دود غلیظ،
با شدت یا وضوح فراوان مثلاً لهجۀ غلیظ، فحش غلیظ،
خشن و تندخو مثلاً مامور غلیظ
شدید، پررنگ مثلاً آرایش غلیظ،
کنایه از فشرده و انبوه مثلاً دود غلیظ،
با شدت یا وضوح فراوان مثلاً لهجۀ غلیظ، فحش غلیظ،
خشن و تندخو مثلاً مامور غلیظ
ورهمین نان از جو و گندم آمیخته
سخت دویدن، فریاد رس
تیز ورن مرد
تشنگی، سختی تشنگی سوزتشنگی، سوزش شکم، تشنه سوز، کینه دشمنی، سوز اندوه، سوز شیفتگی تشنگی عطش، سوزش درون، سوزش دوستی، گرمی اندوه. گلوله کمان گروهه
گنده و سطبر
لعاب دهان بچه، لعاب
بیلی که با آن زمین راهموار کنند، بتی که تراشند
مقلوب غلیث نان گندم و جو
آب لزجی که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، غلیزآب، غلیزآبه
شیر نر، نوعی عنکبوت
جوشیدن، جوشیدن مایع در دیگ
باران، ابری که باران ببارد، گیاهی که با آب باران بروید
باران باریدن
در آمیختگی، در آمیختگی گندم و جو و بلال کاه و گرد و خاک در گندم، خود را به کسی چسباندن، سختی کار زار، آتش ندادن آتشزنه سخت پیکار جنگی، دیوانه، پژمان، بیزار از خوراک، تلخه در گندم
جوشیدن دیگ نرخ گران جوشیدن
شیر بیشه، زبان آور، تننده جهنده شیر اسد جمع لیوث: سلطا تکش... هم در مقام بزم غیثی سایل و هم در موقف رزم لیثی صایل، برج اسد شیر فلک شیر