جدول جو
جدول جو

معنی غلچگی - جستجوی لغت در جدول جو

غلچگی
زندگی کردن مانند اوباش
تصویری از غلچگی
تصویر غلچگی
فرهنگ لغت هوشیار
غلچگی
((غَ چِ))
روستایی بودن، زندگانی کردن مانند اوباش
تصویری از غلچگی
تصویر غلچگی
فرهنگ فارسی معین
غلچگی
روستایی بودن
تصویری از غلچگی
تصویر غلچگی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرچگی
تصویر غرچگی
نادانی، کودنی، ناتوانی مرد در بچه دار شدن، غرچه بودن، برای مثال پذیرفت سامش ز بی بچگی / ز نادانی و ریوی و غرچگی (فردوسی - ۵/۳۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرچگی
تصویر غرچگی
نادانی احمقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنچگی
تصویر غنچگی
حالت غنچه بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرچگی
تصویر غرچگی
نادانی
فرهنگ فارسی معین
چاچباژ (مالیات غله) منسوب به غله، مالیات غله: حالا آنچه بحرز آمده و مردم آنجا قبول دارند واجب غلگی یکساله چهل هزار خروار غله صد منی که به مال دیوان می دهند
فرهنگ لغت هوشیار