جدول جو
جدول جو

معنی غضاض - جستجوی لغت در جدول جو

غضاض
نوک بینی، پیشین سر
تصویری از غضاض
تصویر غضاض
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غضاضت
تصویر غضاضت
فروخواباندن چشم، آهسته کردن آواز، تر و تازه شدن گیاه یا چیز دیگر، تازه روی شدن، کم شدن قدر کسی و فروافتادن از مرتبۀ خود، خواری، ذلت، منقصت
فرهنگ فارسی عمید
خواری، کاستی، بر افتادن فرود افتادن از پایگاه، فرو داشتن آواز، فرو خواباندن چشم، تازه روی گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضاضت
تصویر غضاضت
آهسته کردن آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضاضت
تصویر غضاضت
((غَ ضَ))
فرو خوابانیدن چشم، تر و تازه شدن، تازه روی شدن، خواری، نقصان
فرهنگ فارسی معین
ابر بینی میانه دو ابرو گزیدنی، خوردنی، درخت تنو مند گزیدگی گزنده، جمع عضوض، گزیدنی ها خوردنی ها
فرهنگ لغت هوشیار
گل خوشبوی گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم، مهره سبز چشم پنام، آوند سفالین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضاب
تصویر غضاب
غضاب خاشاک چشم، چیچک آبله، ستبر پوست مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضیض
تصویر غضیض
تازه، شکوفه، چشم سست نگاه، خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تاخ عشق آتش تیز و هیزم تاخ منم گر عشق بماند این چنین وای تنم پر از کوه و بیشه جزیری فراخ درختش همه عود و بادام و تاخ، شوره گز از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
این واژه در برهان آمده و آنندراج آن را پارسی دانسته به آرش خوراک پس مانده ساختار واژه تازی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیاض
تصویر غیاض
جمع غیضه، از ریشه پارسی غیشه ها بیشه ها آبگیر ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غماض
تصویر غماض
خواب، یعنی چشم من یکدم نخفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضاض
تصویر فضاض
شکسته خرده ریز، پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
سوختن آتش گرفتن سوزش آب شور، دردچشم سوزش چشم، شمشاد برگ پهن از گیاهان درخت شمشاد، ناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضا
تصویر غضا
از درختان جنگلی شبیه درخت گز که چوب آن را برای سوزاندن به کار می برند و آتش آن بادوام و زغالش نیز معروف است، تاخ، تاغ، طاق، توغ، آق خزک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غاض
تصویر غاض
فراهم آمده انبوه، شب روشن، شب تار از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار