جدول جو
جدول جو

معنی غشبی - جستجوی لغت در جدول جو

غشبی(غَ)
از اعلام است، کأنه منسوب الی غشب للموضع. (منتهی الارب). گویا منسوب است به غشب که نام جایی است. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غیبی
تصویر غیبی
مربوط به غیب، الهی، ربانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غصبی
تصویر غصبی
آنچه به زور و خلاف رضای صاحبش تصرف شده، مغصوب، غصب شده مثلاً لباس غصبی، زمین غصبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غربی
تصویر غربی
مقابل شرقی، مربوط به غرب، قرارگرفته در غرب، تهیه شده در غرب، از مردم غرب مثلاً غربی ها آمده بودند به کشورمان
فرهنگ فارسی عمید
اول پادشاهان، 17:1، منسوب به تشبه و آن قریه ای بود که ایلیای تشبی در آنجا تولد یافت و بعید نیست که همان استیب یالستیت حالیه باشد که بمسافت 12 میل به جنوب دریای جلیل، و 10 میل به شرقی اردن، در وادی که در میان تلهای جلعاد می باشد واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(خَ شَ بی ی)
منسوب است به خشبیه که طایفه ای از روافض اند وبه هر یک از آنان خشبی گویند. (از انساب سمعانی)
منسوب است به خشبه که موضعی است در افریقا. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ شَبی ی)
نام جایگاهی است در سه منزلی فسطاط در آنجا یک کاروانسرای یافت می شود و ابتدای حضر است از ناحیۀ مصر و انتهای آن از شام. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
جایی است که در جمهرۀ ابن درید ذکر شده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عشبی
تصویر عشبی
چرامینی (چرامین علف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربی
تصویر غربی
مقابل شرقی، مغربی، منسوب به غرب
فرهنگ لغت هوشیار
خشمیک، جمع غضبان، خشمناکان مونث غضبی. یا قوه (قوت) غضبی. یکی از قوای باعثه. اگر شوق برای دفع امر مکروه و ناپسندی باشد آنرا قوه غضبیه نامند شهویه و آن قوه دفع منافر است
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده نهانیک، مینوک منسوب به غیب مربوط به عالم غیب، الهی ربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربی
تصویر غربی
((غَ))
منسوب به غرب، از مردم شمال آفریقا، مراکشی. در اصطلاح مورخان عهد مغول به خراسان و مازندران و عراق و آذربایجان و موصل و گرجستان و روم شرقی اطلاق می شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غربی
تصویر غربی
الغربيّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از غربی
تصویر غربی
West, Western
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غربی
تصویر غربی
occidental
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غربی
تصویر غربی
西の , 西洋の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غربی
تصویر غربی
مغربی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از غربی
تصویر غربی
পশ্চিম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غربی
تصویر غربی
ตะวันตก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غربی
تصویر غربی
magharibi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غربی
تصویر غربی
서쪽의 , 서양의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غربی
تصویر غربی
西方的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از غربی
تصویر غربی
מערבי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غربی
تصویر غربی
barat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از غربی
تصویر غربی
पश्चिमी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غربی
تصویر غربی
westelijk, westers
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غربی
تصویر غربی
occidental
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غربی
تصویر غربی
ocidental
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غربی
تصویر غربی
zachodni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غربی
تصویر غربی
західний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غربی
تصویر غربی
westlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غربی
تصویر غربی
западный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غربی
تصویر غربی
occidentale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی