معنی غصبی غصبی آنچه به زور و خلاف رضای صاحبش تصرف شده، مغصوب، غصب شده مثلاً لباس غصبی، زمین غصبی تصویر غصبی فرهنگ فارسی عمید
عصبی عصبی مربوط به عصب، مربوط به سلسلۀ اعصاب، ویژگی کسی که زود عصبانی می شود، خشمگین، دارای عصبانیت یا فشار روحی مثلاً واکنش عصبی، از روی عصبانیت، باحالت خشم فرهنگ فارسی عمید
غربی غربی مقابلِ شرقی، مربوط به غرب، قرارگرفته در غرب، تهیه شده در غرب، از مردم غرب مثلاً غربی ها آمده بودند به کشورمان فرهنگ فارسی عمید
غضبی غضبی خشمیک، جمع غضبان، خشمناکان مونث غضبی. یا قوه (قوت) غضبی. یکی از قوای باعثه. اگر شوق برای دفع امر مکروه و ناپسندی باشد آنرا قوه غضبیه نامند شهویه و آن قوه دفع منافر است فرهنگ لغت هوشیار