جمع واژۀ رسول. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). رجوع به رسول شود، جمع واژۀ رسیل. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به رسیل شود
جَمعِ واژۀ رَسول. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). رجوع به رسول شود، جَمعِ واژۀ رَسیل. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به رسیل شود
به غایت برداشتن دست را در انداختن تیر، یا به نهایت قوت دور انداختن. (منتهی الارب). مصدر دوم باب مفاعله، از غالی ̍. (از اقرب الموارد). مغالاه. (اقرب الموارد) ، مبالغه در کاری، به بهای گران خریدن. (از اقرب الموارد). رجوع به مغالاه شود
به غایت برداشتن دست را در انداختن تیر، یا به نهایت قوت دور انداختن. (منتهی الارب). مصدر دوم باب مفاعله، از غالی ̍. (از اقرب الموارد). مغالاه. (اقرب الموارد) ، مبالغه در کاری، به بهای گران خریدن. (از اقرب الموارد). رجوع به مغالاه شود
ته خرما. (غیاث) (منتهی الارب) (آنندراج). ته خرما. الوات سلاه. (مهذب الاسماء) ، مرغی است. (آنندراج) (منتهی الارب). یک نوع مرغی است. (ناظم الاطباء) ، نوعی از پیکان به شکل خار خرما. (آنندراج) (منتهی الارب). قسمی از نیزه که شبیه است بخار خرمابن. ج، سلاه. (ناظم الاطباء)
ته خرما. (غیاث) (منتهی الارب) (آنندراج). ته خرما. الوات سلاهَ. (مهذب الاسماء) ، مرغی است. (آنندراج) (منتهی الارب). یک نوع مرغی است. (ناظم الاطباء) ، نوعی از پیکان به شکل خار خرما. (آنندراج) (منتهی الارب). قسمی از نیزه که شبیه است بخار خرمابن. ج، سلاه. (ناظم الاطباء)