غلاء غلاء به غایت برداشتن دست را در انداختن تیر، یا به نهایت قوت دور انداختن. (منتهی الارب). مصدر دوم باب مفاعله، از غالی ̍. (از اقرب الموارد). مغالاه. (اقرب الموارد) ، مبالغه در کاری، به بهای گران خریدن. (از اقرب الموارد). رجوع به مغالاه شود لغت نامه دهخدا
غلام غلام ارادتمند، فرمانبردار، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانندغلامحسین، غلامرضا، غلامعلی فرهنگ نامهای ایرانی
خلاء خلاء جای خالی، جایی که در آن کسی نباشد، خلوت، در علم فیزیک فضایی که ماده ای در آن نباشد، جای خالی از هوا فرهنگ فارسی عمید