معنی غزنویه - جستجوی لغت در جدول جو

غزنویه

لغت نامه دهخدا

غزنویه

تصویری از غزنویه — تصویر غزنویه

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ماه اول از سال میلادی که ۳۱ روز و تقریباً برابر نیمۀ دوم دی و نیمۀ اول بهمن ماه است

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از زنویه — تصویر زنویه

ناله، مویه، زوزه، زوزۀ سگ

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از غزنوی — تصویر غزنوی

از مردم غزنه (غزنین) مثلاً سلطان محمود غزنوی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مانویه — تصویر مانویه

پیروان مانی، مانویان، آیین مانی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

ثانوی، ثنویه

فرهنگ فارسی عمید

(غَ نَ)

منسوب است به غزنه. (آنندراج). منسوب است به غزنه که از بلاد هند است. (انساب سمعانی). منسوب به غزنین و غزنی. رجوع به غزنین شود.
- سلاطین غزنوی، رجوع به غزنویان شود

لغت نامه دهخدا

(غَ نَ)

محمود بن سبکتگین را گویند. (از آنندراج) :
ناز و نیاز کار ایاز است و غزنوی
کآن بندۀ نیاز شد و این غلام ناز.
ملاشانی تکلو (از آنندراج).
چون این زاری به گوش غزنوی خورد
سرش غوطه به خون دل فروبرد.
حکیم زلالی (از آنندراج).
رجوع به محمود بن سبکتگین غزنوی شود
متوفی به سال 226 هجری قمری، ابن ربیع ازدی موصلی. از عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان و لیث بن سعد حدیث شنید، و احمد و یحیی و ابویعلی و دیگران از او حدیث سماع کردند. (از لسان المیزان ج 4 ص 418)
حکیم غزنوی، مجدودبن آدم سنائی:
بشنو این پند از حکیم غزنوی
تا بیابی در تن مرده نوی.
مولوی.
رجوع به سنایی شود

محمود بن سبکتگین را گویند. (از آنندراج) :
ناز و نیاز کار ایاز است و غزنوی
کآن بندۀ نیاز شد و این غلام ناز.
ملاشانی تکلو (از آنندراج).
چون این زاری به گوش غزنوی خورد
سرش غوطه به خون دل فروبرد.
حکیم زلالی (از آنندراج).
رجوع به محمود بن سبکتگین غزنوی شود
متوفی به سال 226 هجری قمری، ابن ربیع ازدی موصلی. از عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان و لیث بن سعد حدیث شنید، و احمد و یحیی و ابویعلی و دیگران از او حدیث سماع کردند. (از لسان المیزان ج 4 ص 418)
حکیم غزنوی، مجدودبن آدم سنائی:
بشنو این پند از حکیم غزنوی
تا بیابی در تن مرده نوی.
مولوی.
رجوع به سنایی شود

لغت نامه دهخدا

(زَ یَ / یِ)

مویه و نالۀ سگ را گویند و به تازی هریر خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). زنوییدن مصدر آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). اسم مصدر از زنوییدن. (حاشیۀ برهان چ معین). هریر و نالۀ سگ و زوزه. (ناظم الاطباء). نالۀ سگ که به عربی هریر گویند. (فرهنگ رشیدی). نالۀسگ را گویند که در هنگام گریه کند... و به تازی هریر خوانند. (جهانگیری) ، مویه و نالۀ متصل و پیوسته. (ناظم الاطباء). رجوع به زنوییدن شود

مویه و نالۀ سگ را گویند و به تازی هریر خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). زنوییدن مصدر آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). اسم مصدر از زنوییدن. (حاشیۀ برهان چ معین). هریر و نالۀ سگ و زوزه. (ناظم الاطباء). نالۀ سگ که به عربی هریر گویند. (فرهنگ رشیدی). نالۀسگ را گویند که در هنگام گریه کند... و به تازی هریر خوانند. (جهانگیری) ، مویه و نالۀ متصل و پیوسته. (ناظم الاطباء). رجوع به زنوییدن شود

لغت نامه دهخدا

نام نخستین ماه سال میلادی که آغاز آن تقریباً برابر هفدهم دیماه جلالی است و سی و یکروز است

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

دویمی مونث ثانی مونث ثانوی: طبیعت ثانویه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غزنوی — تصویر غزنوی

منسوب به غزنه غزنی اهل غزنین از مردم غزنه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غنویده — تصویر غنویده

خفته، آسوده آرمیده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مانویه — تصویر مانویه

مانویت در فارسی مانویه در فارسی زندیکی زندیکی گری مانی گروی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مثنویه — تصویر مثنویه

مثنویه در فارسی، مونث مثنوی، دوتایی، تاوتک، جمع مثنویات

فرهنگ لغت هوشیار

معنویت در فارسی: پارسی تازی گشته مینوی بودن وخشاکی مینوییک وخشاک مونث معنوی، جمع معنویات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از زنویه — تصویر زنویه

زوزه، ناله

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مانویه — تصویر مانویه

((نَ یُِ))

پیروان مانی نقاش

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

((نَ یِّ))

مؤنث ثانوی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از غنویده — تصویر غنویده

((غُ نُ دَ یا دِ))

خفته، آرمیده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ژانویه — تصویر ژانویه

((یِ))

اولین ماه از سال میلادی برابر با اواخر دی و اوایل بهمن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از زنویه — تصویر زنویه

((زَ یِ))

زوزه کشیدن سگ

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

Secondary

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

secondaire

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

вторичный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

sekundär

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

другорядний

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

wtórny

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

次要的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

secundário

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

secondario

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

secundario

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

secundair

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از ثانویه — تصویر ثانویه

ทุติยภูมิ

دیکشنری فارسی به تایلندی