جدول جو
جدول جو

معنی غرونق - جستجوی لغت در جدول جو

غرونق
(غَ رَ نَ)
جوان سپید خوب صورت. (منتهی الارب). ج، غرانق، غرانیق، غرانقه. (اقرب الموارد). رجوع به غرنوق شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرنوق
تصویر غرنوق
پرنده ای دریایی شبیه کرکی، با گردن دراز و پا های بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رونق
تصویر رونق
حالت پرمشتری بودن کالا و داد و ستد، رواج، فعال و شکوفا بودن چیزی، جلوه داشتن مثلاً با آمدن او خانه دوباره رونق گرفت، آبادی، آبادانی
فرهنگ فارسی عمید
(خُ نَ)
نام محلی است کنار راه یزد و طبس میان کاروانسراانجیله و شهرنو در هفتادودوهزارمتری یزد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(غَ نِ)
جمع واژۀ غرنوق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جمع واژۀ غرنیق و غرنیق و غرونق و غرنوق وغرناق و غرانق. غرانیق. غرانقه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَرْ رو)
نام مردی. (منتهی الارب). غرون موصلی از ابی یعلی و ابواسحاق ابراهیم بن لاجین الاغری حدیث کند، از ابرقوهی سماع کرد و حافظ بن حجر و دیگران از وی سماع کنند، و اسانیدی که از او به ما رسیده عالی است. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
از بلوکات مرند، دارای 46 قریه و 20 فرسنگ مسافت است. مرکز آن شبستر، حد شمالی مرند، حد شرقی رود قات، حد جنوبی ایل مقدم مراغه و حدغربی از بلوک انزاب است. (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 160)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رونق
تصویر رونق
پیشرفت، روایی، نیکویی، بازار گرمی
فرهنگ لغت هوشیار
جوان زیبا، کاکل، کلنگ از پرندگان، گیاه تر پرنده ای است از راسته پابلندان دارای بالهای دراز و ساقه های طویل که به فارسی آن را کلنگ خوانند. غرنیق غرنیق غرانق، جمع غرانیق غرانق غرانقه
فرهنگ لغت هوشیار
در آب فرو رفتن آب از سر گذشتن زیر آب رفتن و خفه شدن، جذب شدن شیفته گشتن، غوطه وری توام با نابودی. یا غرق چشمه سیماب. مغرور و فریفته دنیا. یا غرق چشمه قیر. فرو رفته در آب، فریفته دنیا، آفتاب فرورفته، شیفتگی، در آب فرو رفته مرده در آب مغروق، در هم آمیخته، استبرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرانق
تصویر غرانق
جمع غرنوق، جوانان زیبا کلنگ ها کاکل ها جمع غرنوق غرنیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رونق
تصویر رونق
((رُ نَ))
فروغ، روشنایی، زیبایی، جمال، رواج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرنوق
تصویر غرنوق
((غُ یا غِ))
پرنده ای است از راسته پا بلندان، دارای بال های دراز و ساق های طویل که به فارسی آن را کلنگ خوانند. غرنیق، غرنیق، غرانق، جمع غرانیق، غرانق و غرانقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رونق
تصویر رونق
ازدهارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رونق
تصویر رونق
Booming, Prosperity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رونق
تصویر رونق
prospère, prospérité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رونق
تصویر رونق
patlayan, refah
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رونق
تصویر رونق
번창하는 , 번영
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رونق
تصویر رونق
সমৃদ্ধ , সমৃদ্ধি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رونق
تصویر رونق
inayoendelea, ustawi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رونق
تصویر رونق
เติบโต , ความเจริญรุ่งเรือง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رونق
تصویر رونق
משגשג , שגשוג
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رونق
تصویر رونق
خوشحال , خوشحالی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رونق
تصویر رونق
繁盛している , 繁栄
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رونق
تصویر رونق
próspero, prosperidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رونق
تصویر رونق
berkembang, kemakmuran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رونق
تصویر رونق
समृद्ध , समृद्धि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رونق
تصویر رونق
bloeiend, welvaart
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رونق
تصویر رونق
prospero, prosperità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رونق
تصویر رونق
próspero, prosperidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رونق
تصویر رونق
kwitnący, dobrobyt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رونق
تصویر رونق
процвітаючий , процвітання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رونق
تصویر رونق
boomend, Wohlstand
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رونق
تصویر رونق
процветающий , процветание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رونق
تصویر رونق
繁荣的 , 繁荣
دیکشنری فارسی به چینی