جدول جو
جدول جو

معنی غربی - جستجوی لغت در جدول جو

غربی
مقابل شرقی، مربوط به غرب، قرارگرفته در غرب، تهیه شده در غرب، از مردم غرب مثلاً غربی ها آمده بودند به کشورمان
تصویری از غربی
تصویر غربی
فرهنگ فارسی عمید
غربی
(غَ)
الوادی الغربی، ناحیه ای است در حاکم نشین فزان در طرابلس غرب. این وادی از 104کیلومتری شمال غربی ناحیۀ مزروق به جنوب غربی امتداد یافته است و در قسمت فوقانی 11 قریه دارد که هرکدام از آنها با نخلستانها محاط شده و مرکز آن تکریت است. قریۀ جرمه زمانی مرکز فزان بوده و در نزد رومیها به گارامه شهرت داشته است در اطراف آن ویرانه ها و همچنین مجسمه باقی است. گمان میرود این ناحیه جنوبی ترین نقطه ای بوده است که رومیها بدان رسیده اند. در آن زمان ناحیۀ مذکور مانند غات و غدامس مرکز تجارتی مهم بود و اهالی وادی غربی از قوم توارق و غرب وسودانیان تشکیل یافته اند. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
غربی
(غَ)
ابوالخطاب نصر بن احمد بن عبدالله بن البطر القاری الغربی (397 یا 398- 464 هجری قمری). ازاصحاب محاملی و عمر سماع کرد و اصحاب حدیث به سوی او رفتند. وی از جماعتی منفرداً روایت کرد، از آن جمله است: ابوالحسن بن رزق البزاز و ابوعبدالله بن یحیی البیع و دیگران، و قاضی مارستان و دیگران از وی روایت کنند. او از ثقات بود. (از معجم البلدان ذیل غربه)
عمار الغربی، عمار راشدی، متوفی به سال 1251 میلادی معروف: غربی شاعر و ادیب بود. رجوع به عمار شود. (از اعلام زرکلی چ 1)
لغت نامه دهخدا
غربی
مقابل شرقی، مغربی، منسوب به غرب
تصویری از غربی
تصویر غربی
فرهنگ لغت هوشیار
غربی
((غَ))
منسوب به غرب، از مردم شمال آفریقا، مراکشی. در اصطلاح مورخان عهد مغول به خراسان و مازندران و عراق و آذربایجان و موصل و گرجستان و روم شرقی اطلاق می شده
تصویری از غربی
تصویر غربی
فرهنگ فارسی معین
غربی
الغربيّ
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به عربی
غربی
West, Western
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
غربی
occidental
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
غربی
західний
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
غربی
পশ্চিম
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به بنگالی
غربی
западный
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به روسی
غربی
westlich
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به آلمانی
غربی
مغربی
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به اردو
غربی
magharibi
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
غربی
ตะวันตก
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به تایلندی
غربی
zachodni
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به لهستانی
غربی
batı
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
غربی
西の , 西洋の
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
غربی
מערבי
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به عبری
غربی
서쪽의 , 서양의
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به کره ای
غربی
barat
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
غربی
पश्चिमी
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به هندی
غربی
westelijk, westers
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به هلندی
غربی
occidentale
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
غربی
occidental
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
غربی
ocidental
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
غربی
西方的
تصویری از غربی
تصویر غربی
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غربیب
تصویر غربیب
نوعی انگور سیاه، پیرمردی که موی سر و ریش خود را با خضاب سیاه کند، بسیار سیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غربیل
تصویر غربیل
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، چاولی، پریزن، غرویزن، آردبیز، تنک بیز، پرویزن، موبیز، تنگ بیز، غربال، گربال، منخل، پریز، پرویز
فرهنگ فارسی عمید
(غَ چَ)
اقلیم و ایالتی در دلتای مصر است و میان دو جانب نیل. رشید و دمیاط قرار دارد، و از طرف شمال به دریای روم (مدیترانه) از مشرق به دقهلیه و از جنوب به منوفیه و از مغرب به ایالت بحریه محدود است. مساحت آن 5639 کیلومتر مربع و سکنۀ آن یک میلیون تن است. مرکز آن شهر طنطا است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
سخت سیاه، انگور سیاه شاه انگور، رنگیده موی پیری که موی سر و رو را رنگ کرده نوعی انگور سیاه طائفی که از بهترین اقسام انگور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربیل
تصویر غربیل
غربال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربیه
تصویر غربیه
مونث غربی خاوری خور بری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربیب
تصویر غربیب
((غِ بِ))
نوعی انگور سیاه طائفی که از بهترین اقسام انگور است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غربیل
تصویر غربیل
((غَ))
غربال
فرهنگ فارسی معین