جدول جو
جدول جو

معنی غراق - جستجوی لغت در جدول جو

غراق
(غُ)
به گفتۀ نصر، ناحیه ای است در یمن. (از معجم البلدان)
نام شهری به ترکستان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغراق
تصویر اغراق
زیاده روی کردن در توصیف کسی یا چیزی، در ادبیات در فن بدیع مبالغه و افراط و زیاده روی در مدح یا ذم کسی یا چیزی، گزاف گویی، برای مثال هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف / گویی که لقمه ای ست زمین در دهان برف (کمال اسماعیل - ۴۰۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سغراق
تصویر سغراق
کوزۀ لوله دار سفالی یا چینی، کوزۀ شراب، برای مثال ای ساقی شور و شر، هین عیش بگیر از سر / پر کن ز می احمر سغراق و شرابی را (مولوی - ۱۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
سقراق. کوزۀ لوله دار را گویند خواه سفال و غیر آن. و بعضی گویند این لغت ترکی است. (برهان). کوزۀ لوله دار خواه چینی خواه سفالین و کاسه را نیز گویند و این ترکی است. (رشیدی) :
چون رها کردی هوا از بیم حق
دررسد سغراق از تسنیم حق.
مولوی.
، پیالۀ شراب می. (آنندراج) : و ندیم شاه از دست ساقی مجلس افروز بزم آرای سغراق آب آتش فشان بپای می گرفت. (از تاج المآثر).
در گلستان عدم چون بیخودیست
مستی از سغراق لطف ایزدیست.
مولوی.
مست گشت او باز از آن سغراق رفت
آن وصیت هاش از ظاهر برفت.
(مثنوی).
، می. (آنندراج) :
رونق گرفت مجلس ساقی شراب در ده
سغراق آتش افشان یاقوت ناب در ده.
(از تاج المآثر)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
غرقه کردن. یقال: اغرقه فی الماء فغرق. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). غرق کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). غرق گردانیدن. تغریق. (از اقرب الموارد). غرقه کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی) ، چیره گردیدن. یقال: اغرنداه و علیه، ای علاه بالشتم و القهر و غلبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، غلبه کردن خواب بر مردم. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
غرق کردن، غرق گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سغراق
تصویر سغراق
ترکی کوزه کوزه لوله دار، نوشیانه پیاله ترکی کوزه کوزه لوله دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراق
تصویر دراق
می، پاد زهر، جمع درقه، سپرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراق
تصویر اراق
انگل (آفت)، زردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
((اِ))
غرق کردن، مبالغه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از براق
تصویر براق
درخشان، درخشنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سراق
تصویر سراق
پیش
فرهنگ واژه فارسی سره
افراط، غلو، گزافه، مبالغه
متضاد: واقع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
مبالغةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
Exaggeration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
exagération
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
exagero
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
অতিরঞ্জন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
преувеличение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
Übertreibung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
перебільшення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
przesada
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
مبالغہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
abartma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
kupindua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
esagerazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
과장
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
誇張
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
הגזמה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
अतिशयोक्ति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
hiperbola
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
夸张
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
overdrijving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
exageración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
การโอเวอร์
دیکشنری فارسی به تایلندی