جدول جو
جدول جو

معنی غذائم - جستجوی لغت در جدول جو

غذائم
(غَ ءِ)
هرچیز تو بر تو و برهم نشسته. (منتهی الارب). کل متراکب بعضه علی بعض. (اقرب الموارد)
جمع واژۀ غذیمه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِ / غَ)
منسوب به غذاء. خوراکی
لغت نامه دهخدا
(غُ رِ)
آب بسیار. (اقرب الموارد). و یشبه الخضرم، الغذارم و هو الماء الکثیر. (نشوء اللغه العربیه ص 125) ، کیل غذارم، پیمانۀ تخمینی. (منتهی الارب) (آنندراج). کیل جزاف. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَ ءِ)
جمع واژۀ غمامه و غمامه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غمامه و غمامه شود
لغت نامه دهخدا
(غَ ءِ)
جمع واژۀ غنیمه. (اقرب الموارد). مالهای غنیمت. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به غنیمه و غنیمت شود: صدوبیست سر فیل از آن فتح در مرابط فیلان خاص افزود با غنائم بسیار از اموال و اسلحه. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 259). چندان غنائم جمع کرد که آب و آتش نخوردی. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 425)
لغت نامه دهخدا
(عَ ءِ)
جمع واژۀ عذیمه. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به عذیمه شود
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وذیمه. هدیۀ خانه کعبه. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به وذیمه شود، اموال که در آن نذرها باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
یوم غائم، روزی میغناک. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(غُذْ ذا)
جمع واژۀ غذّامه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عذائم
تصویر عذائم
جمع عذیمه، نکوهش ها گزید گی ها خایید گی ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غدیره گیسوان بافته، جمع غدیر آبگیرها آبدانها: غدایر آب که آن را گول خوانند در پیش آن بنات السما بسیار در آنجا جمع شدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمائم
تصویر غمائم
جمع غمامه، پاره ابر ها، جمع غمامه، پوزه بند ها چشم بندک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنائم
تصویر غنائم
جمع غنیمت
فرهنگ لغت هوشیار
غذایی، تغذیه ای
دیکشنری اردو به فارسی