جدول جو
جدول جو

معنی غدریفی - جستجوی لغت در جدول جو

غدریفی
(غِ)
عامۀ مردم بخارا غطریفی راغدریفی، غدرفی میگفتند. (احوال و اشعار رودکی تألیف نفیسی ص 72). غدرفی. غطریفی. رجوع به غطریفی شود
لغت نامه دهخدا
غدریفی
در همی از آهن و روی و جز آن که در بخارا رایج بوده است
تصویری از غدریفی
تصویر غدریفی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ادریسی
تصویر ادریسی
گیاهی زینتی و بالارونده با برگ های پهن و گل های صورتی و آبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غطریفی
تصویر غطریفی
نوعی درهم که در بخارا رایج بوده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غدرفی
تصویر غدرفی
غطریفی، نوعی درهم که در بخارا رایج بوده است
فرهنگ فارسی عمید
(غِ)
نام درهمی که در بخارا رائج بوده است، و آن از آهن و روی و جز آن میکرده اند. (از صورالاقالیم اصطخری). درمهای غطریفی، و هو منسوب الی غطریف بن عطاء. (مهذب الاسماء). درمی منسوب به غطریف بن عطا. دراهم غطریفیه یا غطارفه، درمهایی بوده است که در بخارا بوسیلۀ غطریف بن عطاء حاکم خراسان در زمان خلافت هارون الرشید زده میشد. (دزی ج 2 ص 216). رجوع به غطریف ابن عطاء شود. انستاس ماری کرملی در کتاب النقود العربیه (ص 150 و 151) گوید: این کلمه در فرهنگهایی که در دست ماست دیده نمیشود و یاقوت حموی در معجم البلدان آن را در مدخل ’بخارا’ آورده گوید: ’و آنان درمهایی داشتند که آنها را غطریفیه مینامیدند و آنها را از آهن و صفر (روی) و سرب و جز آن از جواهر گوناگون به حالت ترکیبی میساختند، و این درمها جز در بخارا و نواحی آن رایج نبوده است. و سکۀ آن تصاویری داشت و از ضرب مسلمین بود’ (پایان کلام یاقوت). واحد آن غطریفی است که لغتی در قدرفی منسوب به قدرف است و آن را قطرف و قطریف نیز گویند که به قول صاحب برهان قاطع نام شهری در جوار بخاراست. فولرس در معجم خود گوید: قطرف یا قطریف نوعی از درمهاست که در شهر قدرف معروف به وده است و این قدرف را عربها قطرف گویند، و واحد آن دراهم قدرفی است - انتهی.
به قول نرشخی در تاریخ بخارا (ص 43 و 44) درم غطریفی از شش چیز زر و نقره و مشک و ارزیر و آهن و مس ترکیب میشد و عامۀ مردمان آن را غدریفی میخواندند. و سیم قدیم از نقرۀ خالص بود و این سیم که به اخلاط میزدند سیاه بود. اهل بخارا به کراهت میگرفتندو شش غدرفی به یک درم سنگ نقرۀ خالص قیمت مینهادند. رجوع به غطریف و غدرفی و غدریفی و تاریخ بخارا شود
لغت نامه دهخدا
(غِ رَ)
درم غدرفی، درهم غطریفی. رجوع به غدریفی شود: و او (حسین بن طاهر) خراج بخارا به تمامی گرفته بود همه درم غدرفی، و در میان سرای ریخته بود و میخواست که به نقره صرف کند زمان نیافت و آن شب دیوار را سوراخ کردند و بگریخت با کسان خویش برهنه و گرسنه، و آن درمهای غدرفی بماند... (ترجمه تاریخ بخارا نرشخی ص 92)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غطریفیه
تصویر غطریفیه
مونث غطریفی شهروای بخارا مونث غطریفی: دراهم غطریفیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضروفی
تصویر غضروفی
منسوب به غضروف
فرهنگ لغت هوشیار
از گیاهان گل سرخ ژاپونی اوتنجه گیاهی است از تیره انگور فرنگی که همیشه سبز است. برگهایش درشت و بیضی شکل و گلهایش بی بو و بشکل خوشه بهم چسبیده معمو رنگ گلهایش صورتی است ولی گونه هایی از آن با گلهای سفید آبی قرمز بنفش هم دیده شده غالبازینتی و بیشتر سایه طلب است و در گلدان کاشته میشود و اصلش از چین و ژاپون است گل ادریس گل ژاپونی گل ادریسی ارتنجه اورتنجه ایدرنجیه
فرهنگ لغت هوشیار
شهروای بخارا از آهن و روی در همی از آهن و روی و جز آن که در بخارا رایج بوده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدر فی
تصویر غدر فی
در همی از آهن و روی و جز آن که در بخارا رایج بوده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
Gradual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
Complimentary, Flattering
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
élogieux, flatteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
graduel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
gradual
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
complimenteus, vleiend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
geleidelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
elogioso, halagador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
gradual
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
graduale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
elogiativo, lusinghiero
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
allmählich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
elogioso, lisonjeiro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
赞美的 , 奉承的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
逐渐的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
stopniowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
pochwalny, pochlebny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
похвальний , улесливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
поступовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
schmeichelhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
лестный , льстивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تدریجی
تصویر تدریجی
постепенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعریفی
تصویر تعریفی
ชมเชย , ที่ยกยอ
دیکشنری فارسی به تایلندی