جدول جو
جدول جو

معنی غتیم - جستجوی لغت در جدول جو

غتیم
(غُ تَ)
حیاض غتیم، کنایه از مرگ. (منتهی الارب). لقب الموت، و فی المثل: ’اورده حیاض غتیم’. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
غتیم
در فهرست مخزن الادویه (چ بمبئی 1273 هجری قمری) به معنی اسفنج آمده و آن مصحف غیم است. رجوع به غیم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستیم
تصویر ستیم
سیم، سیم کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتیم
تصویر کتیم
نهفته، پنهان، مشکی که آب از آن تراوش نکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریم
تصویر غریم
قرض داری که قادر به ادای قرض خود نباشد، مدیون، وام دار، بدهکار، طلبکار. از اضداد است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
کودکی که پدرش مرده باشد، کودک پدر مرده، مفرد و یکتا از هر چیز، دزد، راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنیم
تصویر غنیم
آنچه در جنگ به قهر و غلبه از دشمن بگیرند، غنیمت، دشمن، برای مثال خویشتن دارد او دو هفته نگاه / هم بر آن سان که از غنیم غنیم (ابوحنیفۀ اسکافی - شاعران بی دیوان - ۵۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتیم
تصویر شتیم
زشتروی، دشنام یافته، شیرخشمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایم
تصویر غایم
قایم، محکم، سخت، غایم، صدا کن، نهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غطیم
تصویر غطیم
گروه بسیار، خوش رفتار مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلیم
تصویر غلیم
تیز ورن مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنیم
تصویر غنیم
پروه گیرنده، پروه بی رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمیم
تصویر غمیم
شیر جوشیده، ماست، نو گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
شتر خاموش شتری که بانگ نکند، کمان بی درز پارسی تازی گشته کتیم مشک یا خیکی که از آن نتراود مشکی که آب از آن تراوش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
مرد بی پدر، کودک بی پدر
فرهنگ لغت هوشیار
خون و چرک و ریمی باشد که در جراحت جمع شود تا نشتر نزنند بیرون نیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتیم
تصویر رتیم
کند روی
فرهنگ لغت هوشیار
بدهکار وامدار، وامخواه از واژگان دو پهلو وامدار مقروض بدهکار، جمع غرماء، وامخواه (از اضداد)، آنکه بر او مالی ادعا شود، تاوان زده، یکی از سبعه منحوسه یکی از هفت کوکب نحس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
((یَ))
کودک پدر مرده، هر چیز منحصر به فرد و بی همتا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غریم
تصویر غریم
بدهکار، وامدار، وام خواه، طلب کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتیم
تصویر کتیم
((کَ))
مشک یا خیکی که آب از آن تراوش کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غنیم
تصویر غنیم
((غَ))
غنیمت، در فارسی به معنای دشمن، حریف در کشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستیم
تصویر ستیم
((س))
زخم، چرک و خون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
بی سرپرست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
Orphaned
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
orphelin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
órfão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
huérfano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
osierocony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
сиротский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
сирітський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
wees
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
verwaist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
orfano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
अनाथ
دیکشنری فارسی به هندی