مقابل حاضر، کسی که حاضر نیست و در جای دیگر است، ناپیدا، ناپدید، دور از نظر، در دستور زبان علوم ادبی شخص سوم غایب شدن: ناپدید شدن، ناپیدا گشتن، پنهان شدن غایب کردن: گم کردن
مقابلِ حاضر، کسی که حاضر نیست و در جای دیگر است، ناپیدا، ناپدید، دور از نظر، در دستور زبان علوم ادبی شخص سوم غایب شدن: ناپدید شدن، ناپیدا گشتن، پنهان شدن غایب کردن: گم کردن
از شعرای عثمانی در قرن دهم هجری قمری است. پس از سلوک در طریق علمی به قصد اکتساب طریقۀ مولویه به سیاحت پرداخت و مدتی در بلاد مختلف گردش کرد و به استانبول وارد شد و به سال 954 هجری قمری در همانجا درگذشت. این بیت ازوست: دیدم که درد هجر دلک چاره سی نه در دیدی حبیب وصلت آکاچاره سینه در. (از قاموس الاعلام ترکی) چلبی. سیدابوبکر... افندی. از چلبیان قونیه بود. وی پس از پدرش حاج چلبی عارف افندی به تاریخ 1159 هجری قمری در آستانۀ حضرت مولوی به مقام ارشاد نایل آمد و به سال 1199 هجری قمری درگذشت. این مطلع ازوست: تار زلفک دل آواره یه زنجیر ایتدم احسن وجهله دیوانه یه تدبیر ایتدم. (از قاموس الاعلام ترکی) از شاعران فارسی زبانی بود که به هند مهاجرت کرد. صاحب صبح گلشن آرد: از ارض خراسان سر برکشیده و به اختیار غربت از وطن در عهد همایون پادشاه به سرزمین هندوستان رسیده و در سلک ملازمان همایونی منسلک گردیده. او راست: گر گشاد کار ما بودی ززلف یار ما اینچنین آشفته و برهم نبودی کار ما دل ز چاک سینه میخواهد که بیند روی دوست مرهم ای مشفق منه بر سینۀ افکار ما ای غریبی التفات او بغیر آزار نیست چندخواهد بود یا رب در پی آزار ما. # تا حریم حرم یار شده مسکن من رفته بیرون هوس خلد برین از سرمن. (از صبح گلشن ص 299). وی از اسماعیلیه و حروفیه بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
از شعرای عثمانی در قرن دهم هجری قمری است. پس از سلوک در طریق علمی به قصد اکتساب طریقۀ مولویه به سیاحت پرداخت و مدتی در بلاد مختلف گردش کرد و به استانبول وارد شد و به سال 954 هجری قمری در همانجا درگذشت. این بیت ازوست: دیدم که درد هجر دلک چاره سی نه در دیدی حبیب وصلت آکاچاره سینه در. (از قاموس الاعلام ترکی) چلبی. سیدابوبکر... افندی. از چلبیان قونیه بود. وی پس از پدرش حاج چلبی عارف افندی به تاریخ 1159 هجری قمری در آستانۀ حضرت مولوی به مقام ارشاد نایل آمد و به سال 1199 هجری قمری درگذشت. این مطلع ازوست: تار زلفک دل آواره یه زنجیر ایتدم احسن وجهله دیوانه یه تدبیر ایتدم. (از قاموس الاعلام ترکی) از شاعران فارسی زبانی بود که به هند مهاجرت کرد. صاحب صبح گلشن آرد: از ارض خراسان سر برکشیده و به اختیار غربت از وطن در عهد همایون پادشاه به سرزمین هندوستان رسیده و در سلک ملازمان همایونی منسلک گردیده. او راست: گر گشاد کار ما بودی ززلف یار ما اینچنین آشفته و برهم نبودی کار ما دل ز چاک سینه میخواهد که بیند روی دوست مرهم ای مشفق منه بر سینۀ افکار ما ای غریبی التفات او بغیر آزار نیست چندخواهد بود یا رب در پی آزار ما. # تا حریم حرم یار شده مسکن من رفته بیرون هوس خلد برین از سرمن. (از صبح گلشن ص 299). وی از اسماعیلیه و حروفیه بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
مقابل حضوری، منسوب به غیاب، آنچه در غیاب کسی گویند یا کنند، رجوع به غیاب شود، - حکم غیابی، (اصطلاح حقوق) حکمی است که درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسۀ دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود، رجوع به حکم شود
مقابل حضوری، منسوب به غیاب، آنچه در غیاب کسی گویند یا کنند، رجوع به غِیاب شود، - حکم غیابی، (اصطلاح حقوق) حکمی است که درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسۀ دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود، رجوع به حکم شود
در تازی نیامده ونیک در نوبد اندایی منسوب به غیاب آنچه در غیاب کسی گویند یا انجام دهند مقابل حضوری یا حکم غیابی. حکمی است درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسه دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود
در تازی نیامده ونیک در نوبد اندایی منسوب به غیاب آنچه در غیاب کسی گویند یا انجام دهند مقابل حضوری یا حکم غیابی. حکمی است درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسه دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود