توس، درختی بزرگ و جنگلی از خانوادۀ پیاله داران، با برگ های دندانه دار و نوک تیز که دم کردۀ برگ و پوست آن برای تصفیۀ خون، تقویت معده و کاهش تب مفید است، تیس، غوش، غوشه، سندر
توس، درختی بزرگ و جنگلی از خانوادۀ پیاله داران، با برگ های دندانه دار و نوک تیز که دم کردۀ برگ و پوست آن برای تصفیۀ خون، تقویت معده و کاهش تب مفید است، تیس، غوش، غوشِه، سَندِر
خلیل غانم، خلیل بن ابراهیم بن غانم، محقق و متتبعی سوری و مسیحی و از نویسندگان عرب به زبانهای خارجی است. وی در بیروت متولد شده و در لبنان به کسب علم پرداخته است. عهده دار مشاغل و مناصبی چند بوده و سپس به اسعدپاشا والی سوریه که پس از چندی به مقام صدارت عظمای دولت عثمانی رسیده پیوسته است و همین اسعدپاشا او را نخست بسمت مترجم وزارت خارجه و پس از مدتی بسمت مترجم صدارت عظمی معین کرده است (1292هجری قمری). او در سال 1294 از سوریه به نمایندگی مجلس نواب عثمانی انتخاب شده است. پس از آن مورد خشم حکومت عثمانی قرار گرفته از بیم به پاریس فرار کرد و در آن جا روزنامه ای عربی بنام البصیر نشر داد ولی مدت نشر آن طولانی نبود و از آن پس به بازرگانی پرداخت ودر ضمن مقالاتی برای جراید ترکی، عربی، فرانسوی، انگلیسی می نوشت. تألیفات او بشرح ذیل است: 1- کتابی بنام اقتصاد سیاسی به زبان عربی. 2- رساله ای که در آن گمان و نظر کسانی را که تصور می کردند مسیحیان بلاد عثمانی از بیگانگان حمایت می کنند رد و بر آنان اعتراض کرده است. 3- کتابی در تاریخ پادشاهان آل عثمان که به زبان فرانسه و در دو جلد است. 4- کتابی به عربی که نام آن را زندگی مسیح گذاشته است. او پس از چندی که در پاریس گذراند به سویس رفت و در آنجا روزنامه ای بنام ’کرواسان’ تأسیس کرد و در آن روزنامه بر رفتار وکردار سلطان عبدالحمید و پیروان او بسیار خرده گرفت و بعد آن را تعطیل کرد و در فرانسه به حال غربت وفات یافت (1903 هجری قمری). او مردی ادیب در زبان ترکی وزبان فرانسه بود و به زبان فرانسه شعر می گفت و نسبت به وطن خود و مصالح آن بسیار غیرت می ورزید و در وطن پرستی تعصب شدید داشت و با هر اندیشۀ بیگانه و بیگانه پرستی سخت مخالف و معارض بود. (اعلام زرکلی ج 1 ص 295). و رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1405 شود
خلیل غانم، خلیل بن ابراهیم بن غانم، محقق و متتبعی سوری و مسیحی و از نویسندگان عرب به زبانهای خارجی است. وی در بیروت متولد شده و در لبنان به کسب علم پرداخته است. عهده دار مشاغل و مناصبی چند بوده و سپس به اسعدپاشا والی سوریه که پس از چندی به مقام صدارت عظمای دولت عثمانی رسیده پیوسته است و همین اسعدپاشا او را نخست بسمت مترجم وزارت خارجه و پس از مدتی بسمت مترجم صدارت عظمی معین کرده است (1292هجری قمری). او در سال 1294 از سوریه به نمایندگی مجلس نواب عثمانی انتخاب شده است. پس از آن مورد خشم حکومت عثمانی قرار گرفته از بیم به پاریس فرار کرد و در آن جا روزنامه ای عربی بنام البصیر نشر داد ولی مدت نشر آن طولانی نبود و از آن پس به بازرگانی پرداخت ودر ضمن مقالاتی برای جراید ترکی، عربی، فرانسوی، انگلیسی می نوشت. تألیفات او بشرح ذیل است: 1- کتابی بنام اقتصاد سیاسی به زبان عربی. 2- رساله ای که در آن گمان و نظر کسانی را که تصور می کردند مسیحیان بلاد عثمانی از بیگانگان حمایت می کنند رد و بر آنان اعتراض کرده است. 3- کتابی در تاریخ پادشاهان آل عثمان که به زبان فرانسه و در دو جلد است. 4- کتابی به عربی که نام آن را زندگی مسیح گذاشته است. او پس از چندی که در پاریس گذراند به سویس رفت و در آنجا روزنامه ای بنام ’کرواسان’ تأسیس کرد و در آن روزنامه بر رفتار وکردار سلطان عبدالحمید و پیروان او بسیار خرده گرفت و بعد آن را تعطیل کرد و در فرانسه به حال غربت وفات یافت (1903 هجری قمری). او مردی ادیب در زبان ترکی وزبان فرانسه بود و به زبان فرانسه شعر می گفت و نسبت به وطن خود و مصالح آن بسیار غیرت می ورزید و در وطن پرستی تعصب شدید داشت و با هر اندیشۀ بیگانه و بیگانه پرستی سخت مخالف و معارض بود. (اعلام زرکلی ج 1 ص 295). و رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1405 شود
نخبه الدهر دمشقی آرد: فصل پنجم در ذکر اولاد حام بن نوح و ایشان عبارتند از قبط و نبط و بربر و سودان با بسیاری طوایف آنان، و سپس مؤلف در همین فصل نویسد: و از طوایف مسلمین غانم است. (نخبه الدهر ص 266 و 268)
نخبه الدهر دمشقی آرد: فصل پنجم در ذکر اولاد حام بن نوح و ایشان عبارتند از قبط و نبط و بربر و سودان با بسیاری طوایف آنان، و سپس مؤلف در همین فصل نویسد: و از طوایف مسلمین غانم است. (نخبه الدهر ص 266 و 268)
دهی از دهستان گندزلو بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 2 هزارگزی باختری شوسۀ مسجدسلیمان به اهواز. دشت، گرمسیر مالاریائی. دارای 150 تن سکنۀ شیعه. آب آن از شعبه گرگر و کارون. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ عرب مجاهد هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان گندزلو بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 2 هزارگزی باختری شوسۀ مسجدسلیمان به اهواز. دشت، گرمسیر مالاریائی. دارای 150 تن سکنۀ شیعه. آب آن از شعبه گرگر و کارون. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ عرب مجاهد هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نعت فاعلی از غنم و غنم و غنم. گیرندۀ غنیمت. رسیده به غنیمت و با تنوین دنبال کلمه سالم استعمال شود: سالماً غانماً. گویند: سفر را چگونه گذراندید، در جواب گویند: سالماً غانماً،یعنی تندرست و بهره گیرنده سفر را گذراندم و نیز گویند: امید است سفرتان سالماً غانماً به پایان آید
نعت فاعلی از غَنْم و غُنْم و غَنَم. گیرندۀ غنیمت. رسیده به غنیمت و با تنوین دنبال کلمه سالم استعمال شود: سالماً غانماً. گویند: سفر را چگونه گذراندید، در جواب گویند: سالماً غانماً،یعنی تندرست و بهره گیرنده سفر را گذراندم و نیز گویند: امید است سفرتان سالماً غانماً به پایان آید
شهری در کنار فرات. (آنندراج) (انجمن آرا). شهری است در کنار فرات و صحیح عانه است، چنانکه صاحب قاموس گوید (فرهنگ رشیدی) همین قول صحیح است. رجوع به التفهیم چ همائی ج 4 ص 198 و رجوع به منتهی الارب (عانه) شود
شهری در کنار فرات. (آنندراج) (انجمن آرا). شهری است در کنار فرات و صحیح عانه است، چنانکه صاحب قاموس گوید (فرهنگ رشیدی) همین قول صحیح است. رجوع به التفهیم چ همائی ج 4 ص 198 و رجوع به منتهی الارب (عانه) شود
دستۀ غانها از تیره گیاهان پیاله دار که نوع مشهور آن غان است، (گیاه شناسی گل گلاب ص 278)، نوع مشهور از دستۀ غانها، (گیاه شناسی گل گلاب ص 278)، توس، رجوع به توس شود
دستۀ غانها از تیره گیاهان پیاله دار که نوع مشهور آن غان است، (گیاه شناسی گل گلاب ص 278)، نوع مشهور از دستۀ غانها، (گیاه شناسی گل گلاب ص 278)، توس، رجوع به توس شود
درختی است از تیره پیاله داران و از دسته غانها که درختی است بزرگ و دارای برگهایی است با دمبرگ دراز و دندانه دار و نوک تیز. این درخت در قسمتهای شمالی نیمکره زمین (قسمتهای شمالی روسیه و نروژ) تشکیل جنگلهایی داده است. از پوست آن در برخی نقاط به نام قطران غان می گیرند. برای تهیه قطران پوست درخت را از ساقه جدا و بر روی هم انباشته کنند و پس از چند ماه به طریقه خشک تقطیر نمایند. قطران حاصل از این درخت به مصرف چرمسازی و دارویی می رسد و در بیماری های جلدی نیز به کار می رود. پوست درخت غان نقره رنگ است و دارای ماده ای قابل تبلور به نام بتولین می باشد، براثر ایجاد شکاف در تنه درخت غان شیره ای با طعم شیرین خارج می شود که پس از خمیر نوعی مشروب الکلی از آن به دست می آورند. برای پوست این درخت اثر تصفیه کننده خون و تقویت دهنده دستگاه هضم و تب بر نیز ذکر شده است. این درخت و گونه های مختلفش در جنگلهای شمالی ایران نیز میروید شجره التامول توس قان غوش سندر سندر آغاجی غوش آغاجی غین قین غوشه شجره البتولا
درختی است از تیره پیاله داران و از دسته غانها که درختی است بزرگ و دارای برگهایی است با دمبرگ دراز و دندانه دار و نوک تیز. این درخت در قسمتهای شمالی نیمکره زمین (قسمتهای شمالی روسیه و نروژ) تشکیل جنگلهایی داده است. از پوست آن در برخی نقاط به نام قطران غان می گیرند. برای تهیه قطران پوست درخت را از ساقه جدا و بر روی هم انباشته کنند و پس از چند ماه به طریقه خشک تقطیر نمایند. قطران حاصل از این درخت به مصرف چرمسازی و دارویی می رسد و در بیماری های جلدی نیز به کار می رود. پوست درخت غان نقره رنگ است و دارای ماده ای قابل تبلور به نام بتولین می باشد، براثر ایجاد شکاف در تنه درخت غان شیره ای با طعم شیرین خارج می شود که پس از خمیر نوعی مشروب الکلی از آن به دست می آورند. برای پوست این درخت اثر تصفیه کننده خون و تقویت دهنده دستگاه هضم و تب بر نیز ذکر شده است. این درخت و گونه های مختلفش در جنگلهای شمالی ایران نیز میروید شجره التامول توس قان غوش سندر سندر آغاجی غوش آغاجی غین قین غوشه شجره البتولا
درختی است از تیره پیاله داران و از دسته غان ها که دارای برگ هایی با دمبرگ دراز و دندانه دار و نوک تیز می باشد. از پوست آن در برخی نقاط مخصوصاً در روسیه نوعی قطران بنام قطران غان می گیرند
درختی است از تیره پیاله داران و از دسته غان ها که دارای برگ هایی با دمبرگ دراز و دندانه دار و نوک تیز می باشد. از پوست آن در برخی نقاط مخصوصاً در روسیه نوعی قطران بنام قطران غان می گیرند