جدول جو
جدول جو

معنی غالیابار - جستجوی لغت در جدول جو

غالیابار
(بَرْ رَ / رِ بَ)
بوی خوش دهنده، (برهان) (آنندراج)، رجوع به غالیه بار شود
لغت نامه دهخدا
غالیابار
آنچه غالیه پاشد غالیه بخش، بوی خوش دهنده
تصویری از غالیابار
تصویر غالیابار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غالیه بار
تصویر غالیه بار
خوش بو، دارای بوی خوش، معطر
فرهنگ فارسی عمید
(بَ هََ زَ)
به معنی غالیابار است که کنایه از بوی خوش دهنده باشد. (برهان) (آنندراج). غالیه بخش:
مگر که غالیه میمالی اندرو گه گاه
وگرنه از چه چنان تافته است و غالیه بار.
فرخی.
ناز از تو سزد بر من مسکین که تو ایدون
با طرۀ مشکین و خط غالیه باری.
فرخی.
گرنه ز سر زلف بخم خیزد هر شب
باد سحری، از چه سبب غالیه بار است ؟
سروش اصفهانی
لغت نامه دهخدا
نام کرانه ای است در نیجریه واقع بین مصب نیجریه و کامرون
لغت نامه دهخدا
قسمتی از جنوب غربی هندوستان که در حدود 4758000 تن سکنه دارد که یک سوم آن را مسلمانها تشکیل میدهند، مرکز آن کالیکوت است، (از بریتانیکا و لاروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غالیا بار
تصویر غالیا بار
غالیه بار بنگرید به غالیه بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غالیه بار
تصویر غالیه بار
هر هفت بار، خوشبوی آنچه غالیه پاشد غالیه بخش، بوی خوش دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غالیه بار
تصویر غالیه بار
کنایه از بوی خوش دهنده
فرهنگ فارسی معین