مهره ای از جنس سنگ یا گل، زاغوک، زالوک، مهرۀ کمان گروهه، گلوله، زالوک، زالو که، برای مثال کمان گروهۀ زرین شده محاقی ماه / ستاره یکسره غالوک های سیم اندود (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۹)مهره ای از جنس سنگ یا گِل، زاغوک، زالوک، مهرۀ کمان گروهه، گلوله، زالوک، زالو که، برای مِثال کمان گروهۀ زرین شده محاقی ماه / ستاره یکسره غالوک های سیم اندود (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۹)
ضعیف، فقیر، درویش، دزد، راهزن، برای مثال چرا می باید ای سالوک نقّاب / در آن ویرانه افتادن چو مهتاب؟ (نظامی۲ - ۳۴۵)ضعیف، فقیر، درویش، دزد، راهزن، برای مِثال چرا می باید ای سالوک نقّاب / در آن ویرانه افتادن چو مهتاب؟ (نظامی۲ - ۳۴۵)