جدول جو
جدول جو

معنی غارامانت - جستجوی لغت در جدول جو

غارامانت
گارامانت، نام قومی است که رومیان باستان به طایفه ای از طوایف بربر که ساکن فزان بودند، اطلاق میکردند، مرکز اینان یک قصبه ای موسوم به غارامه بوده و به نسبت به همین جا خود را غارامانت مینامیدند، این قصبه امروز به نام جرمه در ناحیۀ وادی غربی بشکل قریه ای دیده میشود، بعض آثار باستانی رومی هنوز هم در این مکان هست، رجوع به گارامانت شود، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرامات
تصویر غرامات
جمع واژۀ غرامت، مالی که بابت خسارت داده یا گرفته می شود، تاوان، زیان، ضرر، مشقت، پشیمانی، ندامت
فرهنگ فارسی عمید
طایفه ای از ساکنین لیبیا، هردوت گوید که آنها بالاتر از ناسامنها سکنی دارند، و از آدمیزاد فرار میکنند و هیچگونه اسلحه ندارند، (ایران باستان ص 573)، و رجوع به غارامانت شود
لغت نامه دهخدا
نام یکی از مردم یونان، وی نسب خودرا به ژوپیتر میرسانید، (ایران باستان ج 2 ص 1928)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
در اساطیر یونانی کوهی در آرکادی، مأوای گرازی مشهور که بدست هرکول مقتول گردیده است
لغت نامه دهخدا
حاکم نشین کانتن ’گارون علیا’ ناحیۀ ’تولوز’، جمعیت 1539 تن
لغت نامه دهخدا
(غَ)
جمع واژۀ غرامه. (اقرب الموارد). رجوع به غرامه و غرامت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از با امانت
تصویر با امانت
زنهار دار درستکار آنکه در کارها امانت ورزد امین درستکار
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه ادایش لازم باشد دادن عین یا وجه مال مفقود یا ضایع شده تاوان، جمع غرامات، مشقت ضرر، پشیمانی، عذاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرامات
تصویر غرامات
((غ َ))
جمع غرامت
فرهنگ فارسی معین