جدول جو
جدول جو

معنی عیطات - جستجوی لغت در جدول جو

عیطات
جمع واژۀ عائط، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، رجوع به عائط شود، جمع واژۀ عیط، (ناظم الاطباء)، رجوع به عیط شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عطیات
تصویر عطیات
عطیه ها، بخشش ها، دهش ها، جمع واژۀ عطیه
فرهنگ فارسی عمید
(غَ)
جمع واژۀ غیطه. (دزی ج 2 ص 235). رجوع به غیطه شود
لغت نامه دهخدا
(عی / یَ)
جمع واژۀ عیر. رجوع به عیر شود
لغت نامه دهخدا
(عِ یَ)
نام جایگاهی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
جمع واژۀ عیبه. (اقرب الموارد). رجوع به عیبه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عیقه. رجوع به عیقه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
مؤنث أعیط، یعنی گردن دراز. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درازسر و درازگردن، اباکننده و ممتنع. (از اقرب الموارد). ج، عیط. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، قاره عیطاء، پشتۀ بلند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تپۀ مشرف که بسوی آسمان دراز شده باشد، هضبه عیطاء، کوه مرتفع. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ طی یا)
جمع واژۀ عطیه. (اقرب الموارد). عطایا. رجوع به عطیه و عطیت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عیطاء
تصویر عیطاء
مونث اعیط: دراز گردن
فرهنگ لغت هوشیار