منسوب است به میدان و آن محله ای است به نیشابور. (یادداشت مؤلف). منسوب است به میدان زیاد نیشابور. (از انساب سمعانی) ، منسوب است به میدان که محله ای است در اصفهان. (از انساب سمعانی)
منسوب است به میدان و آن محله ای است به نیشابور. (یادداشت مؤلف). منسوب است به میدان زیاد نیشابور. (از انساب سمعانی) ، منسوب است به میدان که محله ای است در اصفهان. (از انساب سمعانی)
آشکار، مقابل نهانی: چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش زیرا که بگسترد خزان راز نهانیش، ناصرخسرو، بر عالم علویش گمان بر چوفرشته هرچند که اینجا بود این جسم عیانیش، ناصرخسرو، ، جاسوس، (ناظم الاطباء)، اصلی، غیراندر، غیرناتنی، - برادر و خواهر عیانی، برادر و خواهر از یک پدر و مادر، (ناظم الاطباء)، در مقابل برادر اعیانی (برادر رحمی)، رجوع به اعیانی شود
آشکار، مقابل نهانی: چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش زیرا که بگسترد خزان راز نهانیش، ناصرخسرو، بر عالم علویش گمان بر چوفرشته هرچند که اینجا بود این جسم عیانیش، ناصرخسرو، ، جاسوس، (ناظم الاطباء)، اصلی، غیراندر، غیرناتنی، - برادر و خواهر عیانی، برادر و خواهر از یک پدر و مادر، (ناظم الاطباء)، در مقابل برادر اعیانی (برادر رحمی)، رجوع به اعیانی شود
این کلمه بصورت جمع (عینانیان) در بیت ذیل از فردوسی در برخی از نسخ شاهنامه آمده است که ظاهراً ساکنان عینان منظور است. و در برخی نسخ دیگر ’غسانیان’ ضبط شده است: ز عینانیان طائر شیردل که دادی فلک را به شمشیر دل. رجوع به عینان شود
این کلمه بصورت جمع (عینانیان) در بیت ذیل از فردوسی در برخی از نسخ شاهنامه آمده است که ظاهراً ساکنان عینان منظور است. و در برخی نسخ دیگر ’غسانیان’ ضبط شده است: ز عینانیان طائر شیردل که دادی فلک را به شمشیر دل. رجوع به عینان شود
عبدالحمید بن عبد الرحمان بن احمد العبدانی، مکنی به ابوالقاسم. خواهرزادۀ یکی از فضلاء و ائمه است که از خال خود قاضی ابوالحسن علی بن الحسن دهقان، مکنی به ابن عبدالرزاق الکشمیهنی و جز آنان روایت کند. (از معجم البلدان)
عبدالحمید بن عبد الرحمان بن احمد العبدانی، مکنی به ابوالقاسم. خواهرزادۀ یکی از فضلاء و ائمه است که از خال خود قاضی ابوالحسن علی بن الحسن دهقان، مکنی به ابن عبدالرزاق الکشمیهنی و جز آنان روایت کند. (از معجم البلدان)
محمد بن محمد بن علی بن جناح همدانی الزیدانی، مکنی به ابوالغنائم. وی از ابوالبقاء العمر بن محمد بن علی الحبال و ابوالحسن بن العلاف و جز اینها استماع کرد و ابوسعد السمعانی و غیره از وی روایت دارند و در شوال سنۀ 537 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب ج 1 ص 517). رجوع به زیدان و مادۀ قبل شود
محمد بن محمد بن علی بن جناح همدانی الزیدانی، مکنی به ابوالغنائم. وی از ابوالبقاء العمر بن محمد بن علی الحبال و ابوالحسن بن العلاف و جز اینها استماع کرد و ابوسعد السمعانی و غیره از وی روایت دارند و در شوال سنۀ 537 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب ج 1 ص 517). رجوع به زیدان و مادۀ قبل شود
منسوب است به قیس عیلان بن مضر، ویا قیس بن عیلان بن مضر، و عیلان نام اسب او بود، و گویند آن نام مردی بود که وی را پرورانده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به عیلان (ابوقیس) شود
منسوب است به قیس عیلان بن مضر، ویا قیس بن عیلان بن مضر، و عیلان نام اسب او بود، و گویند آن نام مردی بود که وی را پرورانده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به عیلان (ابوقیس) شود
آباده: رودر روی زیر سرا (عرصه) هوایی رودر روی زمینی آنچه مربوط به (اعیان) باشد، آنچه مربوط به بنا و ساختمان باشد مقابل ارض. یا برادر اعیانی. برادری که در پدر و مادر با شخص شریک باشد
آباده: رودر روی زیر سرا (عرصه) هوایی رودر روی زمینی آنچه مربوط به (اعیان) باشد، آنچه مربوط به بنا و ساختمان باشد مقابل ارض. یا برادر اعیانی. برادری که در پدر و مادر با شخص شریک باشد